هدايت نظرى و عملى قرآن

8 فوریه 2008

فرهنگ کوثر – شماره سی و چهار
(إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً كَبِيراً) (اسراء / 9)
نزول قرآن در ماه مبارك رمضان به صورت دفعى (1) در شب قدرو در طول مدت 23سال به صورت تدريجى (2) ، دو هدايت را به ‏دنبال داشت .

1- هدايت نظرى :
در اين هدايت مخاطبان و مستمعان چنان مجذوب آيات قرآن‏گرديده‏اند كه انديشه و هنر خويش را پرتوى از انوارالهى دانسته ‏و خضوع و خشوعشان زبانزد خاص و عام گرديده است . «لبيدبن‏ربيعه‏» كه از مشهورترين شعراى عصر جاهليت‏ بود تا جائى كه‏فرزدق به هنگام شنيدن اشعار او بالاترين خضوع را از خود نشان‏مى‏داد و به سجده مى‏افتد . او نود سال از عمر خويش را گذرانده‏بود كه مشرف به اسلام شد . او در پيشگاه پيامبر خدا (ص) وقتى‏آيات قرآن را شنيد ، براى هميشه شعر گفتن را كنار گذاشت و فقط يك بيت را سرود :

الحمد لله إذ لم يأتني أجلي/ حتّى اكتسيتُ (لبستُ) من الإسلام سربالا
ستايش خداى را كه مرگ مرا در كام نگرفت/ تا از آئين والاى‏اسلام لباسى پولادين بر تن نمودم . (3)

از او سئوال شد: چرا ديگر شعر نمى‏گويى؟ پاسخ داد : خواندن‏قرآن بالاترين لذّت روحى و معنوى را براى من به وجود مى‏آورد كه‏مجالى براى اشتغال به سرودن شعر در من باقى نمى‏ماند . بعد هم‏هرگاه از او درخواست‏شعرى مى‏شد . او آيات قرآن را تلاوت مى‏كرد ومى‏گفت: «ابدلنى الله هذه فى الاسلام مكان الشعر» ; خداوند منان اين آيات را به جاى آن شعرها به من عنايت كرده است . (4)

 جان ديويد پورت می‌گويد: قرآن به اندازه‏اى از نقائص مبرّا است كه نيازمند كوچكترين اصلاح و تصحيح نمى‏باشد و ممكن است از ابتدا تا انتهای آن خوانده شود و كمترين خستگى و ملامت احساس نشود.(5)

كارلايل ؛ مورخ و انديشمند انگليسى نيز میگويد: اگر يكبار به اين كتاب‏ مقدس «قرآن مجيد» نظر افكنيم ، حقائق برجسته و اسرار وجودی را طورى در مضامين و جوهره آن پرورش‌يافته میبينيم كه عظمت و حقيقت‏ قرآن نمايان مى‏گردد و اين مزيت در هيچ كتاب سياسى و اقتصادى و. . . پيدا نمى‏شود . قرآن تمام فضائلى را كه موجب تكامل وسعادت بشرى است ، دربر داشته است . (6)

مخاطبان هدايت نظرى
آنانى را كه عنايت ‏خداوند شامل حالشان گرديده و سبب شده هدايت‏نظرى قرآن انديشه آنان را در دست‏ بگيرد و به استوارترين راه ، ‏هدايت‏ شوند مى‏توان به سه دسته تقسيم كرد :

گروه اول : كسانى كه فصاحت وبلاغت كتاب مبين هنرهاى آنان‏را تحت الشعاع قرار داده ، زيبائى كلام ، تناسب صدر و ذيل ‏سوره‏ها و آيات و به هم پيوستگى تك تك واژه‏ها اعجاب آنان رابرانگيخته و به كلام خالق خويش مبارك باد گفته‏اند .

 اصمعى آن‏ بزرگ‌مرد ادبيات عرب ، هنگامى كه در صحراى حجاز رباعى دلنشين آن ‏زن باديه‏نشين را شنيد (7) رو به او كرد و از روى تعجب گفت : «قاتلك الله ؛ خدا تو را بكشد!!» چه اشعار و رباعى زيبا و چه سجع و نظم به‏يادماندنى ؟! پاسخ داد : تو چرا قرآن نمى‏خوانى كه نظم و نثرش ‏ما را نيز به شگفت در آورده است . اصمعى گفت : چه طور؟ مگر توچيزى از آن را خوانده‏اى ؟ پاسخ داد:

 «نعم، عند ما نزل القرآن على محمد (ص) اذهب عنّا الفصاحة و البلاغة » ؛ به‏هنگام نزول قرآن بر پيامبرخدا (ص) محمدبن عبدالله (ص) اشعار نغز و زيباى عرب تحت الشعاع قرار گرفت . (و معلقات سبع «اشعار هفتگانه» كه بر ديوار كعبه آويز بود ، اعراب آن را برداشتند و به قرآن توجه نمودند) . سپس آيه شريفه ذيل را قرائت كرد :

«وَ أَوْحَيْنا إِلى أُمِّ مُوسى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَ لا تَخافِي وَ لا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ » ؛ الهام كرديم به مادر موسى (على نبينا و آله وعليه السلام) فرزند خردسالت را شير ده و چنانچه بر جان موسى‏ از ناحيه فرعون و مأمورانش ترسيدى ، او را در دريا بينداز لكن ‏به خود ترس راه مده و محزون نشو ، همانا ما او را به تو برمى‏گردانيم و او را از جمله پيامبران خويش قرار خواهيم داد.(8)

اصمعى پرسيد: مگر چه چيزى سبب اعجاب و شگفت تو شده و چنين ‏خودباختگى از خود نشان مى‏دهى؟ پاسخ داد : در اين آيه كوتاه ‏خداوند سبحان با برترين شيوه و زيباترين چينش ، دو خبر و دو بشارت و دو امر و دو نهى در كنار يكديگر آورده است كه اين فقط كار خدا است و غير او قادر به چنين سخن گفتنى نيست.(9)

همانند داستان فوق ، درباره بسيارى از آيات قرآن نقل شده وبعضى مفسران به آنها اشاره كردند . اكثر دانشمندان اهل فصاحت‏و بلاغت همانند علامه تفتازانى در ذيل آيه شريفه «وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الأَْلْبابِ‏» (10) ; براى شما (انسان‏هاى ‏متعهد) در حكم قصاص معناى واقعى زندگى نهفته است، گفته‌اند:  كوتاهى وايجاز آيه فوق از معجزات فصاحتى قرآن است زيرا اگر همه اهل فن ‏جمع شوند و بخواهند جمله‏اى كه مفهوم آيه فوق را در بر داشته باشد و از جهت‏ كوتاهى جمله و زيبائى هيئت همانند آن باشد ، محال است و بارها آنان آزمايش كردند لكن سرافكنده شدند (11) كه در بحث «ايجاز و اطناب‏» آن را مورد بررسى قرار داده‏اند .

می‌توان در مباحث نظري به تفاسير و  كتابهاى ذيل مراجعه كرد:
1- الاعجاز البيانى (2جلد)، مؤلف: الدكتوره عائشه بنت‏الشاطى
2- تفسير الكشاف (4جلد)، مؤلف: جارالله زمخشرى
3- تفسير التحرير و التنوير (30جلد)، مؤلف : شيخ محمد طاهر بن‏ عاشور

 گروه دوم : كسانى كه مجذوب ابعاد معنوى و باطنى آيات قرآن‏ و كلمات الهى آن شده‏اند و با شنيدن يك آيه، خود متحوّل گرديده و صدها نفر ديگر را متأثّر ساخته‌اند .

عموى فرزدق شاعر (صعصعه بن‏معاويه) وقتى كنار درب مسجد پيامبر ايستاده بود ، از آن حضرت‏ درخواست پند و اندرز نمود و جمله‏اى از كتاب خدا را طلب‏كرد .

رسول‏خدا (ص) آيات شريفه ‏ذيل را قرائت كرد : «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ * وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ» (12) ؛ در روز قيامت هر كس به قدر ذره‏اى كار نيك كرده باشد، خود پاداش آن را خواهد ديد و هر كس ذره‏اى كار زشت مرتكب شده‏ باشد آن را مشاهده و كيفرش را خواهد چشيد .

صعصعه تا آيه فوق را شنيد ، فرياد برآورد : كفايت مى‏كند مرا، متحول گرديدم ، نيازى نيست آيه ديگرى از قرآن بشنوم . (13) او به ميان قبيله خود برگشت و بعد صدها نفر از قبيله‏اش با فاصله‏اى كوتاه به بركت آيه ‏فوق ، آئين اسلام را پذيرفتند .
على‏بن‏ابى‏طالب(ع) فرمود : «هى احكم آيه فى القرآن» ; آيه‏فوق محكم‏ترين و موثرترين آيات قرآن است (14) رسول خدا (ص) آيه (فمن يعمل مثقال …) را «جامعه‏» ناميد (15).

همانند صعصعه هزاران نفر ديگر توسط يك يا چند آيه ، متحول‏گرديده‌اند كه معنويت والاى قرآن اينان را دگرگون نموده و براى‏هميشه ضلالت و گمراهى را رها كردند .

نمونه ديگر: «فضيل بن عياض‏» كه راهزنى و سرقت‏ شيوه ديرينه او گشته ‏بود ، آنگاه كه آيه: (أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ ) (16) ؛ «آيا زمان آن نرسيده كه مؤمنان دلهای خويش را با ياد خالق خود و آنچه از حضرت حق نازل گرديد خاشع گردانند و بر خود بيم دهند ؟»

فضيل دگرگون شد و توبه كرد و بسوی خدايش بازگشت. او با توبه حقيقى خود زبانزد خاص و عام گرديد و از افراد مورد اعتماد امام ششم جعفربن‏محمد (ع) شد و رواياتى هم از آن‏حضرت نقل كرد و در آخر عمر ، از كبوتران هميشگى حرم مكى گرديد و لقب «جارالله‏» براى او شهرت گرفت . وى در روز عاشورا به زندگى خويش پايان داد و در جوار رحمت ‏حضرت حق براى هميشه‏ جاى گرفت . (17)

 گروه سوم : قاريان و انديشمندانى هستند كه ابعاد علمى قرآن‏ آنان را تحت تأثير قرار داده و در ديدگاه علمى خويش در برابر قرآن مجيد بالاترين تواضع را از خود نشان داده‏اند . زيرا پرده‏بردارى از اسرار خلقت انسان و جهان ، آن هم در روزگارى كه‏ بشر با علم و دانش بيگانه بود، مطلبى است كه هر انديشمندى رابه تأمل وا مى‏دارد . حال به بعضى از اظهار نظرهاى اين گروه‏ حتى غير مسلمان توجه فرمائيد:

«گوته‏» دانشمند و شاعر آلمانى مى‏گويد : ساليان درازى كشيشان از خدا بى‏خبر، ما را از پى بردن به‏حقايق قرآن مقدس و عظمت آورنده آن ، دور نگه داشتند … اين ‏كتاب توصيف‌ناپذير عالم را به خود جلب نموده و تأثير عميقى‏ در علم و دانش جهان داشته است و سرانجام محور افكار جهانى ‏مى‏گردد. (18)

«ژول لابوم‏» انديشمند فرانسوى نوشته است: دانش و علم جهانيان از سوى مسلمانان بدست آمد و مسلمين ‏علوم خويش را از قرآنى كه درياى دانش است، گرفته‏اند و نهرها براى‏ جهان بشريت جارى ساخته‏اند . (19)

جاى بسى خوشحالى است كه علماى تفسير هم از اين ديدگاه به ‏قرآن به صورت ژرف و عميق نگاه كرده‏اند و تفاسير ارزشمندى رانگاشته‏اند.

در ميان تفاسير فارسى مى‏توان «تفسير نمونه‏» (20) (الامثل) را نام برد و در ميان تفاسير عربى «الجواهر فى تفسير القرآن» (21) مورد توجه قرار دارد، گرچه تفاسير ديگرى ‏هم نوشته شده و تك نگاريهايى نيز وجود دارد.

2- هدایت عملی قرآن:
هدایت عملی نوع دوم از ارشاد و راهنمایی است که انسان مؤمن و معتقد را به اعمال سازنده و شایسته هدایت می‌کند بطوری که او و جامعه با توجه به آن دستورات متحول و دگرگون می‌گردد، سربلندی، استقلال و سعادت ابدی سرلوحه زندگی آنان می‌شود. این هدایت مرحله‌ای بالاتر از هدایت نظری است زیرا در این مرحله معتقدات اسلامی به ثمر می‌نشیند و نتایج شیرین آن با تمام وجود درک می‌شود. پیامبر گرامی اسلام(ص) می‌فرماید:

« الْإِسْلَامُ يَعْلُو وَ لَا يُعْلَى عَلَيْهِ» (22) ؛ مکتب انسان‌ساز اسلام اوج می‌گیرد و بر همه ایدئولوژی‌های جهان غلبه می‌یابد و چیزی بر او برتری نخواهد یافت.

عمل مسلمانان جهان و دیگر افراد صالح سبب می‌شود جمله فوق بر تارک جهان نقش بندد و برای همیشه و همه کس باقی بماند.

آیات دربردارنده هدایت عملی همان آیاتی است که احکام کاربردی اسلام را بیان می‌کند و رادمردان دینی را بر آن وامی‌دارد که با عمل به هر یک از آن احکام، خود را در زرهی پولادین قرار دهند و در برابر تهاجم فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و نظامی دشمن داخلی و خارجی مصون و محفوظ بدارد و بالاتر آنکه تمسک و عمل به چنین آیاتی ترس و وحشت را در دل دشمن ایجاد کند.

«تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ وَ آخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ» ؛ آمادگی شما سبب ترس دشمنان می‌گردد، دشمنان خدا و شما و آنانی که شما آنها را نمی‌شناسید لکن خداوند سبحان آنان را خوب می‌شناسد. (23)

عمل به این آیات به دشمنان اسلام اجازه نمی‌دهد تا به سرمایه‌های مادی و معنوی ما چشم بدوزند و در فکر استثمار ما باشند و یا با ایادی خود صلابت و صفای ایمانی ما از بین ببرند و روح تقوا و پرهیز از گناه را از مردم ما بویژه جوانان بگيرند. حال بعضی از آن آیات نورانی را به همراه موضوعات آنها در ذیل می‌آوریم:

الف: اقامه نماز
دعوت قرآن از مردم برای نیایش و اقامه نماز جهت تقرب و نزدیکی به خالق هستی است زیرا نماز آرامش روح و روان را تأمین می‌کند، و هر کس درست نماز را بجای آورد و در حین نماز احساس کند با خالق خویش سخن می‌گوید، بالاترین قله‌های طهارت و پاکی را طی کرده است.

چنین کسی در برابر حوادث بزرگ از روحی آرام برخوردار است و هرگز تعادل خویش را از دست نمی‌دهد، زیرا او متصل به قدرت بی‌پایانی است که هرگز محدودیت برایش متصور نیست.

خداوند به پیامبر گرامیش فرمود: « أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي» ؛ نماز را به خاطر یاد من بپادار. (24)

ارشاد و هدایت قرآن به این عمل زیبا و مقدس چنان آثار ژرف و عمیقی دارد که نمازگزار را از هر گونه زشتی و بدی دور می‌دارد و او را بیمه می‌کند و در هاله‌ای از عصمت و امنیت قرار می‌دهد. همانطوری که خداوند نبی مکرم خود را با توجه به نماز از بسیاری از آفات نگه داشت. او همین فلسفه وجودی نیایش و نماز را برای دیگران مطرح نموده و می‌فرماید:

« اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ»؛
ای رسول، آنچه را از کتاب آسمانی بر تو وحی شده بر خلق تلاوت کن و نماز را بجای آور و بپادار که نماز اهلش را از هر کار زشت و بدی باز می‌دارد، همانا ذکر خداوند بزرگتر و برتر از اندیشه خلق است و به آنچه انجام می‌دهید آگاه است. (25)

ب : روزه
روزه زیباترین عملی است که هیچگونه ریا و تظاهری در آن متصور نیست. روزه‌دار با دوری و پرهیز از محرمات خاص، قدرت امساک و پرهیز را برای خالق خود به مرحله ظهور و بروز می‌گذارد و با این عمل عبادی اطاعت محض خود را در برابر اوامر و نواهیش اعلان می‌دارد و خود را در زمره بندگان خالص و فرمان برش قرار می‌دهد. از این رو خالق هستی به پیامبرش فرمود: الصَّوْمُ لِي وَ أَنَا أَجْزِي به ؛ روزه (عملی هدایت شده به سوی من) از من است و خود پاداش آن را خواهم داد.(26)

امام صادق(ع) در تبیین فرمایش نبی مکرم اسلام فرمود: الصَّوْمُ جُنَّةٌ أَيْ سِتْرٌ مِنْ آفَاتِ الدُّنْيَا وَ حِجَابٌ مِنْ عَذَابِ الْآخِرَةِ إِلَى أَنْ قَالَ وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) قَالَ اللَّهُ تَعَالَى الصَّوْمُ لِي وَ أَنَا أُجْزَى بِهِ فَالصَّوْمُ يُمِيتُ مُرَادَ النَّفْسِ وَ شَهْوَةَ الطَّبْعِ الْحَيَوَانِيِّ و… ؛
روزه گرفتن سپر و مانع رسیدن بلاها به روزه‌دار است، این مانع بلاها و آفات دنیوی و عذاب اخروی را برطرف می‌کند.

سپس در ادامه فرمود: رسول خدا(ص) می‌گوید: خداوند تبارک و تعالی گفته است:‌ روزه عمل عبادی مخصوص من است و من هم پاداش آن را می‌دهم، آنگاه امام(ع) اضافه کرد: روزه خواسته‌های شیطانی نفس را می‌میراند و شهوات جنسی و حیوانی را دفن می‌کند، روزه گرفتن موجب صفای و جلای قلب می‌شود. اعضاء و جوارح روزه‌دار را پاک می‌سازد، درون و برون را اصلاح می‌کند و مظهر تشکر و سپاسگزاری در برابر نعمت‌دهنده (اصلی یعنی خداوند) خواهد بود، روزه‌داری موجب نیکی به فقراء و مستمندان می‌شود، اشک و تضرع و خضوع را زیاد می‌کند و بهترین وسیله نزدیک شدن به خداوند خواهد بود، خواسته‌ها و شهوات نفسانی را می‌شکند و زشتی‌ها و بدی‌ها را تخفیف و حسنات و نیکی‌ها را ازدیاد می‌بخشد. (27)

صاحب مصباح الشریعه در پایان حدیث شریف می‌نویسد: برای روزه فوائد بی‌شماری وجود دارد، آنچه اشاره شد برای انسان‌های اندیشمند کفایت می‌کند و خداوند توفیق این هدایت عملی الهی را عنایت فرماید.

 در اين رابطه حضرت حق جل و علا به بندگان خود توصیه‌های فراوانی کرده که دو نمونه از آن را می‌آوریم:

* يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ؛ ای اهل ایمان روزه گرفتن بر شما واجب گردید چنانچه این عمل واجب بر امت‌های گذشته فرض گردیده بود، این دستور برای آن است که (از شهوات جنسی و پست حیوانی پاک گردید) پرهیزگار شوید. (28)

* وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبِيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعِينَ ؛ از صبر (روزه) و نماز یاری جوئید، (و با استقامت و مهار هوس‌های درونی و توجه به پروردگار، نیرو بگیرید) این کار جز برای انسان‌های متواضع و خاضع در برابر خداوند، گران خواهد بود. (29)

ج: انفاق و دستگیری از فقراء و مستمندان
ثلاثی مجرد انفاق «نفق» می‌باشد، معنایش شکاف ایجاد شده است که در انسان‌های فقیر و درمانده که در اثر حوادث همانند زلزله، سیل، آتش‌سوزی، تصادف،‌ بی‌دقتی‌ها و سوء مدیریت و .. بوجود می‌آید. چنانچه فرد و یا افرادی به کمک برنخیزند و دامن همت بالا نزنند و شکاف ایجاد شده را ترمیم ننمایند آن فرد و خانواده از هستی ساقط می‌گردند، اینان در صورت اضطرار ممکن است روش‌های غیر صحیح و غیر انسانی را دنبال کنند. سرقت، دزدی، تقلب، رشوه و غصب اموال دیگران، امور ضد اخلاق و فحشاء رواج یابد و جامعه را تهدید کند و در نتیجه عدم امنیت اخلاقی و اقتصادی را بدنبال داشته باشد.

در دیدگاه هدایت عملی قرآن، ثروتمندانی که از انفاق و دستگیری فقراء سرباز می‌زنند و به انسان‌های بی‌بضاعت و محروم و کم درآمد کمک نمی‌کنند بزرگترین ضربه اقتصادی را ابتدا به خویش خواهند زد سپس به اجتماع، زیرا این عکس العمل طبیعی فقر و تنگدستی و بیچارگی است که در صورت عدم تأمین امور مادی چنین فجایعی را بدنبال دارد و از سرمایه داران و جامعه آرامش را سلب کنند و همگی در ورطه نابودی قرار گیرند.

رسول گرامی اسلام(ص) فرمود: كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْراً ؛ فقر و تنگدستی چه بسا انسان را در دام کفر قرار دهد. (30)
قرآن می‌گوید:
وَ أَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ؛ در راه خدا انفاق (عمل به صدقات واجبه و مستحبه) کنید و با ترک آن خود و جامعه را به ورطه نابودی (هلاکت) نیفکنید بلکه نیکی و احسان كنيد (یعنی بیش از حقوق واجبه فقراء پرداخت کنید) خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد. (31)

د: دشمن‌شناسی
باید گفت بخش عمده‌ای از آیات جهاد و دفاع در قرآن، مسلمانان و موحدان جهان را به دشمن‌شناسی وامیدارد؛ زیرا عدم توجه به دشمنان و امکانات موجود در سلطه او و شیوه‌های کاربردی آنان در درگیریها سبب غفلت و عدم استفاده صحیح از نیروها و امکانات خودی می‌گردد.

در هدایت عملی قرآن در بخش دشمن‌شناسی گاه از دشمنان فردی و یا جمعی اسم می‌برد و مردم و حاکمیت دینی را از آنان برحذر می‌دارد، و گاه از اوصاف و چگونگی حالات آنان سخن می‌گويد و معیارهایی را جهت شناسایی بیشتر دشمن مطرح می‌کند.

در دیدگاه قرآن دشمن داخلی شامل حال منافقان کوردل و وابستگان به دشمنان خارجی است (آنان که در خارج مرزهای جغرافیایی و یا بلاد غیر اسلامی جهت براندازی حکومت اسلامی تلاش می‌كنند).

قرآن در باب معرفی دشمنان داخلی [منافقان] در آیات سه گانه ذیل فرموده است:
« يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الآْياتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ * ها أَنْتُمْ أُولاءِ تُحِبُّونَهُمْ…..» ؛

ای کسانی که ایمان آورده‌اید محرم اسراری غیر از خود انتخاب نکنید. آنها (منافقان) از هرگونه شر و فسادی درباره شما کوتاهی نمی‌کنند، آنان دوست دارند شما در رنج و زحمت باشید (نشانه‌های) دشمنی از دهان (و کلام)‌شان آشکار است و آنچه در دلهایشان پنهان می‌دارند از آن مهم‌تر است. ما آیات (و راههای پیشگیری از شر آنها) را برای شما بیان کردیم اگر اندیشه کنید.(*)

شما کسانی هستید که آنها را دوست می‌دارید اما آنها شما را دوست ندارند در حالی که شما به همه کتاب‌های آسمانی ایمان دارید (و آنها به کتاب آسمانی شما ایمان ندارند) هنگامی که شما را ملاقات می‌کنند (به دروغ) می‌گویند ایمان آورده‌ایم، اما هنگامی که تنها می‌شوند از شدت خشم بر شما، سر انگشتان خود را به دندان می‌گزند. بگو «به همین خشمی که دارید بمیرید» خدا از (اسرار) درون سینه‌ها آگاه است.(*)

اگر به شما نیکی برسد آنها را ناراحت می‌کند و اگر حادثه ناگواری برای شما رخ دهد خوشحال می‌شوند (اما) اگر (در برابرشان) استقامت کنید و پرهیزگاری پیشه کنید نقشه‌های (خائنانه) آنان به شما زیان نمی‌رساند، خداوند به آنچه انجام می‌دهند آگاه است. (32)

و درباره دشمنان خارجی (یهودیان و صلیبیان) می‌فرماید:
«وَ لَنْ تَرْضى عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لاَ النَّصارى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ »؛ هرگز یهودیان و مسیحیان از تو خشنود نخواهند شد مگر آنکه از آئین آنان پیروی کنی، بگو ای پیامبر راهی را که خدا تعیین کرده (مبارزه با آنان) به یقین هدایت حتمی همان است و چنانچه بنابر خواسته آنان رفتار کنی بعد از آنکه راه هدایت بر تو نشان داده شده هیچگونه نصرت و یاری از سوی خداوند نخواهی دید. (33)

ه‍ : جهاد و مبارزه با فتنه انگیزان
از هدایت‌های عملی قرآن دعوت به جهاد و مبارزه با دشمنان لجوج و سرسپرده‌ای است که با تمام وجود “نابودی دین و ایمان” را نشانه گرفته‌اند و در مقام ارشاد و هدایت هیچگونه پند و اندرزی را نمی‌پذیرد. اینان چه در داخل حاکمیت اسلامی باشند و چه در خارج، لازم است با برخورد قاطع بر سر جای خود نشانده شوند. قرآن کریم در این زمینه می‌فرماید:

وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمِينَ ؛ با کافران و مفسدان جهاد کنید (پیکار و قتال نمايید) تا فتنه و فساد برطرف گردد و همه مردم را آئین و دین خدا فرا گیرد. چنانچه آنان از فتنه انگیزی و جنگ دست برداشتند با آنان با عدالت رفتار کنید زیرا تجاوز جز بر ستمکاران روا نیست. (34)

و آنجا که تنبلی و ترحم بی‌جا حاکم شود و در دفاع از دین و حاکمیت دینی سهل‌انگاری نشان دهند و عشق به مظاهر دنیوی آنان را زمین‌گیر کند، قرآن هشدار می‌دهد و آن رسالت و هدایت عملی خویش را مطرح می‌نماید و نتیجه آن بی‌توجهی را چنین ترسیم می‌کند:
وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيراً وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ ؛ و اگر خداوند بعضی از مردم را به وسیله بعضی دیگر دفع نکند دیرها و صومعه‌ها (عبادتگاه بیرون شهری) و معابد یهودیان و مسیحیان و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده می‌شود ویران می‌گردد و خداوند کسانی را که یاری او کنند (و از آئینش دفاع نمایند) یاری می‌کند، خداوند قوی و شکست‌ناپذیر است. (35)

و: اطاعت و وجوب پیروی از ولی امر مسلمین
از محورهای اساسی که افراد مضطرب و سرگردان را هدایت عملی می‌کند و وضعیت تکلیف و وظایف شرعی را شفاف و زلال بیان می‌دارد پیروی از رهبر و امام معصوم در زمان حضور و پیروی از ولی فقیه جامع الشرایط یعنی حاکم اسلامی در عصر غیبت است که این اطاعت آرامشی الهی به انسان می‌دهد و از هر گونه دغدغه رهایی می‌بخشد. همان مطلبی را که حضرت بقیة الله الاعظم (عج) به محمدبن عثمان عمری (ره) فرمود:
وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ وَ أَمَّا مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ الْعَمْرِيُّ (رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَ عَنْ أَبِيهِ) مِنْ قَبْلُ فَإِنَّهُ ثِقَتِي وَ كِتَابُهُ كِتَابِي؛
 و اما در رویدادهای جدیدی که بوجود می‌آید به ناقلان (مجتهدان و راویان) حدیث‌ها و روایات ما رجوع کنید و نظر آنها را ملاک و معیار خویش قرار دهید، همانا آنان از سوی من حجّت و راهنما برای شما هستند و من حجت خدایم و اما محمد بن عثمان عمری (خداوند از او و پدرش بیش از این خشنود گردد) شخصیت مورد اعتماد من است و نوشته‌ها و مطالب او مطالب من خواهد بود. (36)

و قرآن در موضوع فوق با صراحت کامل مردم را به ولی امر بعد از پیامبر خدا ارجاع می‌دهد، می‌فرماید:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الأَْمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الآْخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلاً ؛

 ای اهل ایمان فرمان خدا و پیامبر و فرمانداران او را (که از ناحیه خدا و رسول هستند) اطاعت کنید و چون در کاری به نزاع و درگیری منتهی شد به حکم خدا و رسول بازگردید اگر به خدا و روز قیامت ایمان و اعتقاد پیدا کرده‌اید و اطاعت می‌نمائید، اطاعت و محور قرار دادن دستورات خدا و پیامبر برای شما از آنچه تصویر می‌کنید بهتر است و عاقبت برتری را خواهید داشت. (37)

پى‏نوشت‌ها:
1- نزول دفعى: فرود آمدن تمام آيات قرآن در شب قدر بر قلب ‏مبارك رسول خدا (ص) است .
2- نزول تدريجى: نازل شدن آيات و سوره‏ها در مكه و مدينه براساس نيازمندى‏ها و مناسبت‏هاى زمانى و مكانى كه در طول رسالت ‏پيامبر خدا (ص) انجام شد .
3- اسد الغايه ، ابن اثير ، ج‏4 ، ص‏514 .
4- كتاب الاغانى ، اصفهانى ، ج‏15 ، ص‏247 ; الاعلام ،خيرالدين الزركلى ، ج 5 ، ص 240 .
5- عذر تقصير به پيشگاه محمد (ص) و قرآن ، ص‏91 .
6- مقدمه ‏كتاب سازمانهاى تمدن امپراطورى اسلام .
7- استغفرالله لذنبى كله / قبلت انسانا بغير حله / ‏مثل‏الغزال ناعما فى دله / انتصف الليل و لم اصله.
‏8- قصص ، ‏7 .
9- تفسير التحرير و التنوير ، شيخ محمد الطاهر بن عاشور ،ج‏20 ، ص‏74 ، تفسير الجامع الاحكام القرآن ، قرطبى ، ج‏13 ، ص254.
10- بقره ، 179 .
11- الميزان ، علامه طباطبائى (ره) ، ج‏1 ، ص‏434 ؛ مختصرالمعانى ، علامه تفتازانى ، بحث «ايجاز و اطناب‏».
12- زلزال ، 7 و 8 .
13- الدرالمنثور ، السيوطى ، ج‏8 ، ص‏595 .
14 و 15- الصافى ، ملامحسين فيض كاشانى ، ج‏5 ، ص‏395 .
16- حديد ، 16 .
17- سفينة‏البحار ، ج‏2 ، ص‏392 ؛ روح‏البيان ، بورسوى ، ج‏9 ،ص‏365 ; در موضوع فوق مى‏توان به بيان‏السعاده (4جلد) مرحوم‏گنابادى ، مراجعه كرد .
18- عذر تقصير به پيشگاه محمد و قرآن ، جان ديويد پورت .
19- تفسير نمونه ، ج‏1 ، ص‏137 ، به نقل از قرآن بر فراز اعصار .
20- تفسير نمونه ، جمعى از فضلاء ، زير نظر آيت‏الله ناصرمكارم شيرازى ؛ در 26 جلد تدوين شده است.
21- الجواهر فى‏تفسيرالقرآن ، طنطاوى ؛ مؤلف آن را در چهارده‏جلد تدوين كرده و بيشتر به مسائل علمى قرآن پرداخته است . 
22- وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج 26، ص 125، ح 32640 ؛ من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 334 .
23- انفال، 60 .
24- طه ، 14 .
25- عنکبوت ، 45 .
26- اصول کافی، ج 4، ص 63 .
27- مستدرک الوسائل، علامه نوری، ج 7، ص 500 .
28- بقره ، 183 .
29- بقره ، 45 ؛ در بسیاری از تفاسیر همانند صافی آمده مقصود از صبر «روزه» می‌باشد. ج 1، ص 126 ، نقل از کافی و من لایحضره الفقیه و تفسیر عیاشی.
30- کافی، ج 2، ص 307 ؛ مجموعه ورام، ج 1، ص 158 .
31- بقره، 195 .
32- آل عمران، 118 ـ 120 .
33- بقره، 120 .
34- بقره، 193 .
35- حج، 40 .
36- وسائل الشيعه، ج27، ص140 .
37- نساء ،‌ 59.