نام های مدینه منورّه (بخش اول)
9 فوریه 2008
میقات حج فارسی
مدینه میزبان بزرگترین شخصیت عالم انسانیت و خاتم انبیاء است.
مدینه پایگاه دوّم رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و محل پیدایش امامت صالحین بر روی زمین است.
مدینه در زمان رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ مصدر مردانگی، تعهّد، راستی، صداقت، فضیلت و كرامت بوده است، پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ برایش دعا كرد:
«بار خدایا! بركت را بر مدینه نازل گردان…» سپس فرمود: «سوگند به آن كسی كه جان من در دست اوست هر راه و كوره راهی كه به مدینه منتهی شود، دو ملك از آن حفاظت و پاسبانی می كنند.»1
شاعر فارسی زبان، با ذوق پر حلاوتش مدینه منوّره و صاحب لولاك را چنین توصیف می كند:
ای ختم رسل مدینه جسم است تو جان / نام تو گرفته قاف تا قاف جهان
در لفظ مدینه بس ز اعجاز تو چون / مه شق شده و گرفته دین را به میان
مدینه منوره از جهت وجود پر بركت رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و دربرداشتن چهره های معصوم دیگر همچون فاطمه اطهر ـ سلام الله علیها ـ و ائمه غریب بقیع ـ امام مجتبی، زین العابدین، محمد باقر و جعفر بن محمد الصادق ـ علیهم السلام ـ دارای نام های گوناگونی است كه هر كدام بیانگر مفاهیمی ژرف و بلند است. كثرت نام های مدینه برگشت به عظمت و بزرگی آن شهر دارد، این نام ها براساس ارتباط و علاقه موجود این شهر و آن مفاهیم پی ریزی شده كه در بعضی شدت علاقه سبب شهرت آن گردیده و در بعضی دیگر كه وابستگی و ارتباط ضعیفی دارد بر زبان ها كمتر جاری شده و چه بسا غیر حقیقی تلقی شود.2
ما در این نوشتار برای مدینه رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ 90 نام به ترتیب الفبا ذكر می كنیم و ذیل بعضی از آنها توضیحاتی را به همراه روایات می آوریم زیرا اكثر آنان بر اساس وحی آیات قرآن ـ و یا فرمایشات رسول خدا ـ ص ـ نام گذاری شده، جوینده برای دستیابی بیشتر می تواند به كتبی كه در پاورق ها معرفی می شود مراجعه كند.
1 ـ أثْرِب:
نام دیگری از خانواده «یثرب»3 است كه توضیح آن خواهد آمد.
2 ـ أَرْضُ اللّه:
بعضی از مفسرین عامّه مانند ثعلبی، مقاتل، مجاهد و قتاده در تفسیر آیه شریفه «ألم تكن أرض اللّه واسعة فتهاجروا فیها»4 گفته اند: مقصود از «أرض اللّه» مدینه منوّره است5 و بعضی دیگر از علمای شیعه و سنّی آن را مطلق زمین معنا كرده اند و توضیح داده اند: توصیف «أرْض اللّه» به «وَاسِعَة» بیانگر مطلق زمین است و بر همین اساس دستور هجرت را به هر جایی كه بتوانند دینشان را حفظ كنند، داده است.6
3 ـ أَرْضُ الهِجرة:
زمینی كه در آن هجرت تحقق پیدا كرد، رسول خدا ـ ص ـ به همراه عده ای از مسلمانان از مكّه مكرمه به مدینه منوّره هجرت كردند كه آنان را «مهاجرین» نامیدند و كسانی كه در مدینه پناه دادند نیز « أنصار» نامیده شدند.
بنابر نقل طبرانی پیغمبر اكرم ـ ص ـ مدینه را «أرض الهجرة» نامیدند.7
4 ـ 5 ـ أَكّالَةُ القُری:
و به عبارت دیگر: أكّالة البلدان می باشد رسول خدا ـ ص ـ فرمود: «أُمرتُ بقریة تأكل القُری»8 مأمور شدم به روستا و شهری بروم كه أهل آن به خاطر اسلام آوردنشان بر شهرهای دیگر چیره خواهند شد و خداوند آنان را یاری خواهد كرد.
علمای اهل حدیث، این روایت را دو گونه تفسیر كرده اند:
أ- مدینه مركز اصلی لشكریان اسلام بوده است و از آنجا به سایر شهرها و بلاد غیر مسلمان كه در فكر توطئه علیه اسلام بر می آمدند، حمله می شد و بعد از پیروزی، اموال غنیمتی و اسیران به مدینه منتقل می شد.
ب- مخارج شهر مدینه در آن روز از طریق پرداخت مالیات شهرهای دیگری كه توسط مسلمانان فتح شده بود تأمین می گردید و لذا آن را «أكّالة البلدان» و یا «أكّالة القری» نامیده اند.9
6 ـ الایمان:
در تفسیر بیضاوی آمده است: مدینه را «ایمان» می گویند; زیرا مردم مدینه منورّه الگو، نمونه و مظهر ایمان بوده اند.10
عبداللّه بن جعفر بن أبی طالب گفته است: خدای سبحان برای مدینه دو نام قرار داده: 1 ـ دار 2 ـ ایمان11
7 ـ 8 ـ البارَّة (البَرَّة):
معنای دوواژه یكی است. مقصود از آن دو، زیادی بركات و فیضی است كه شامل مردم مدینه منوره و همه مردم جهان می شود.
سمهودی می گوید: از آنجا كه مدینه منوره سرچشمه اسرار معنوی و محلّ درخشش أنوار الهی و بركات نبوی است «البَرَّة» نامیده شده است.12
9 ـ 10 ـ 11 ـ 12 ـ «البَحْر»، «البَحْرَةْ»، «البَحِیرَةْ» و «البُحَیرَة»:
چهار واژه فوق بر مدینه منوّره اطلاق گردیده است. یا قوتی می گوید: «استبحار» و «بحر» به سرزمین وسیع گفته می شود و «البحر» به روستا نیز اطلاق شده است.13
در حدیثی آمده است سعدبن عباده اَنصاری هنگامی كه مریض شده بود، رسول خدا ـ ص ـ به عیادتش رفت، آن حضرت پس از احوالپرسی و عیادت او، از برخورد ناخوشایند «عبدالله بن أُبی بن سلول» گِله كرد. سعد عذر خواهی نمود و برای او درخواست بخشش كرد و گفت:
«اعف عنه یا رسول اللّه و اصفح … و لقد اصطلح أهلُ هذه البحیرة أن یتَوَّجوه فیعصِّبوه بالعصابة.»14
ای رسول خدا او را ببخشید و از او بگذرید… زیرا مردم این بحیره بر این نوع برخوردها عادت كرده اند و خوشنودند.
سعدبن عباده مدینه را «بُحیرة» نامیده كه در حقیقت تصغیر «بحر» است.
13 ـ البَلاط:
معمولا به سرزمین سنگ فرش «بَلاط» گفته می شود، و همچنین بر قسمتی خاص از بین مسجد النبی ـ ص ـ و بازار مدینه منوره بلاط گفته شده است، در زمان رسول خدا ـ صلی اللّه علیه و آله و سلم ـ بر جنازه مسلمانان در آن موضع نماز می گزاردند كه آنجا را «بَطْحاء» نیز می نامیدند.15
بَلاطة الحمراء یا حجر السماق به سنگی اطلاق شده كه علی بن ابی طالب ـ علیه السلام ـ در میان كعبه معظمه بر روی آن به دنیا آمده است و الآن آن سنگ در نزدیكی درب كعبه می باشد.16
حاكم نیشابوری از علمای بزرگ أهل سنت در مورد ولادت آن حضرت در میان كعبه مدعی تواتر اخبار است،17 و صاحب وسائل الشیعه شیخ حرّ عاملی در اشعاری كه به همین مناسبت سروده در بعضی ابیات می گوید:
مَوْلِدُه بِمَكَّة قَدْ عُرِفا / فِی داخِل الكَعْبَةِ زِیدَت شَرَفا
علی رُخامَة هُناك حَمْرا / مَعْرَوفَةٌ زادَتْ بِذاكَ قَدْراً18
14 ـ البَلَدْ:
در تفسیر آیه شریفه «لا أقسم بهذا البلد»19 قرطبی می گوید: خداوند قسم می خورد به شهری كه رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بازندگی و وفاتش به آن شهر شرف و بركت عنایت كرد و آن مدینه منوّره است.
تفسیر فوق را قاضی عیاض بن موسی بن عیاض بن عمرون یحصبی سبتی. مورد تأیید و تأكید قرار می دهد.20
15 ـ بَلَدُ رسولِ اللّه:
یكی از دیگر نام های مدینه «بَلدُ رسول اللّه» است. بزّاز عالم بزرگ حنفی از علی بن أبی طالب ـ علیه السلام ـ نقل می كند كه رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود:
«انَّ الشَیاطینَ قَدْ یئِستْ أنْ تَعْبدَ ببلدی هذا ـ یعْنی المدینة ـ و بِجَریرَة العَرَبِ، ولكنَّ التَحْریشَ بَینَهُم».
همانا شیاطین مأیوس گردیدند از این كه در مدینه و جریرة العرب هوا خواه و عبادت كننده داشته باشند. ولیكن در میان مردم ایجاد نفاق كردند.21
16 ـ «بیتُ رسول اللّه»؛ خانه رسول خدا ـ ص ـ:
مرحوم طبرسی ـ ره ـ در تفسیر آیه شریفه «كما أخرجك ربك من بیتك بالحقّ و انَّ فریفاً من المؤمنین لكارهون22» می فرماید: مراد بیرون رفتنِ رسولِ خدا ـ ص ـ از مدینه منوّره به جنگ بدر است. و بر مدینه كلمه «بیتك» كه خطاب به رسول خدا است ـ اطلاق شده است. و به عبارت دیگر «بیتك»؛ یعنی بیت رسول اللّه ـ ص ـ.23
17 ـ التّین:
واژه «تین» بر میوه انجیر اطلاق شده است، أبی ذر ـ ره ـ از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نقل می كند كه فرمود: اگر گفتم در میان میوه ها میوه ای از بهشت آمده همانا آن «انجیر» است؛ زیرا میوهای بهشتی بدون هسته می باشد. پس از آنها بخورید كه بواسیر را از بین می برد و ورم مفصل ها را كم خواهد كرد.24 خدای سبحان ـ در سوره 95 به آن قسم یاد كرده است. (والتین و الزیتون).
امام موسی بن جعفر ـ علیهماالسلام ـ از اجـداد گـرامـش نقل می كند كه رسول خدا ـ ص ـ فرمود: «انّ اللّه اختار من البلدان أربعة، فقال: ـ عزّوجلّ ـ «والتّین والزّیتون و طور سینین، و هذا البلد الأمین» التّین؛ المدینة، والزیتون؛ بیت المقدس، و طور سینین؛ الكوفة، و هذا البلد الأمین؛ مكة.»25
همانا خدا برگزید از میان شهرها، چهار شهر را: أوّل تین كه همان مدینه منوره است. دوّم زیتون كه مراد بیت المقدس است. سوّم طور سینین كه كوفه است و آخری بلد أمین كه مكّه معظّمه می باشد.
18 ـ 19 ـ 20 ـ 21 ـ جُبار، جابِرَه، جَبَّاره، مَجْبُورَه:
أوّلی از نام های چهارگانه بر وزن «جُزام» است كه آن را ابن شبّه با اعتماد بر حدیث نبوی نقل كرده26 و سه نام دیگر را سمهودی و ابن شبه نقل می كنند و نسبت به كتاب تورات می دهند. این چهار نام به دو جهت بر مدینه اطلاق شده:
أ- فقیر و ورشكسته در این شهر بی نیاز می گردید.
ب- مدینه منوره دیگر شهرهای غیر مسلمان را مجبور به قبول دین مبین اسلام می نمود.
22 ـ 23 ـ «جَزیرَة»، «جزیرة العرب»:
ابو داود از رسول خدا ـ ص ـ نقل می كند كه فرمود: «أخرجوا المشركین من جزیرة العرب».27
عباس ـ ره ـ می گوید: با رسول خدا ـ ص ـ از مدینه خارج شدیم، آن حضرت رو به سوی مدینه نموده، فرمود: «انَّ اللّه ـ تعالی ـ قد بَرَأ هذه الجزیرة من الشرك»28
به قرینه روایت دوّم، گفته شده كه مراد از جزیرة العرب در حدیث أوّل، همان مدینه منورّه است، گرچه از مالك بن انس نقل شده كه مقصود «حجاز» می باشد.
24 ـ جُنَّه:
سپری كه انسان را از بلاها حفظ می كند. در روایات آمده است كه رسـول خــدا ـ ص ـ در غزوه أُحُد فرمود: «أَنَا فی جُنَّة حَصینة»29؛ من در قلعه و حصار محافظت شده، هستم.
همین روایت را مسند أحمد بن حنبل با تفاوت مختصری نقل می كند كه جابربن عبداللّه انصاری گفت رسول خدا ـ ص ـ فرمود: «رأیت أنّی فی درع حصینة و رأیت بقرا تنحر»; «خواب دیدم كه در میان ذرهی محكم مصون و محفوظم و دیدم گاوی را قربانی می كنند» سپس خواب خود را تأویل نمود كه درع حصینه مدینه است و گاو همان گاو است و سپس فرمود: خیر و نیكی در دست خداست.30
25 ـ 26 ـ 27 ـ 28 ـ «حَبیبَه»، «مُحِبَّه»، «مُحبِّبَه»، «مَحْبُوبَه»:
این چهار نام از مادّه واحد «حبَبَ» گرفته شده و معنای مشتركی دارند. كه می توان گفت: شیء دوست داشتنی. و علّت نامگذاری روایت ذیل است.
رسول خدا ـ ص ـ از خداوند در خواست كرد تا دوستی مدینه را در دلش جایگزین كند، فرمود: «اللهم حبّب الینا المدینة كماحّببت الینا مكّة أو أشَدّ»31 بار خدایا دوستی مدینه را در قلب ما جای ده، همانگونه كه مكّه را برای ما محبوب قرار دادی و یا بیشتر از آن.
باید گفت روایات زیادی مضمون فوق را تأیید می كند.
29 ـ 30 ـ حَرَمْ، مُحَرَمَّه:
جایی است كه از مصونیت و تقدس خاصّی برخوردار است و انجام بعضی از اعمال در آن ممنوع می باشد همان طوری كه از رسول خدا ـ ص ـ نقل شده كه فرمود: «المدینة حرم فمن أحدث فیها حدثاً أو آوی محدثاً فعلیه لعنة اللّه….».
«مدینه حرم است، پس كسی كه حادثه ای بوجود آورد یا بوجود آورنده حادثه را پناه دهد نفرین خدا بر او باد.»32
جمیل بن درّاج از امام صادق ـ علیه السلام ـ سؤال كرد كه مقصود از «حادثه» در كلام رسول خدا ـ ص ـ چیست؟ فرمود: مراد «قتل وكشتار» است33 و به همین قرینه می توان گفت كه مقصود از «مُحدِث»، قاتل می باشد.
در بعضی از روایات نیز آمده است كه نبی گرامی ـ ص ـ فرمود: «انَّها حَرَمٌ آمِنٌ»; «مدینه حرمی است كه از مصونیت برخوردار است.»34
از ماده «ح، ر، م» واژه دیگری به نام: «المُحرَّمَه» نیز بر مدینه اطلاق گردیده است.
31 ـ حَرَمُ رَسُولِ اللّه ـ ص ـ:
نام دیگر مدینه «حَرَم رسول اللّه ـ ص ـ» است؛ زیرا خود فرمود: «إنَّ مكّة حرم اللّه حرّمها ابراهیم ـ ع ـ و إنَّ المدینة حرمی …»؛ «همانا شهر مكّه حرم خداست كه ابراهیم آنجا را حرم قرار داد و همانا مدینه حرم من است.»35
امام صادق ـ علیه السلام ـ از قول جدش امیرالمؤمنین ـ ع ـ فرمود: «مكّه حرم خدا و مدینه حرم رسول الله است و سپس فرمود كوفه حرم من است، هیچ زورگو و ستمگری دست به كشتار در این سه مكان نخواهد زد مگر اینكه خدای ـ سبحان ـ او را مغلوب می كند.»36
32 ـ حَسَنَه:
در تفسیر آیه شریفه: «والذین هاجروا فی اللّه من بعد ما ظلموا لنبوّئنَّهم فی الدینا حسنة ولأجر الاخرة أكبر لو كانوا یعلمون»37 آمده است كه خداوند در دنیا به مهاجران از مكّه ـ بعد از آنكه فشار زیادی را تحمل كردند ـ حَسَنه؛ یعنی مدینه را عنایت كرد.
فخر رازی از قول راویانی همچون: قتاده، شعبی و حسن نقل می كند كه مقصود از حسنه در آیه شریفه «مدینه» است.38
مرحوم طبرسی همین مطلب را از قول ابن عباس نقل می كند.39 و گروهی دیگر از مفسرین حسنه را «بلدة حسنه»كه همان مدینه باشد معنا كرده اند.40
33 ـ 34 ـ خَیره و خِیرَه:
هر دو نام از یك ماده هستند؛ یكی با فتح خا و تشدید رای مكسوره و دیگری با كسر خا و تخفیف یای مفتوحه. از آن جهت كه شهر مدینه دارای خیرات زیادی است و در روایت آمده است: «و المدینة خیر لهم لو كانوا یعلمون» مدینه برای أهلش خیر فراوان دارد. بر همین اساس مدینه را خَیره و خَیره ـ نامیده اند.41
35 ـ دارُ الأبْرارِ:
جایگاه نیاكان و انسان های شایسته همچون مهاجرین و انصار بویژه در سال هفتم هجرت كه «قلعه های خیبر» بدست لشكریان اسلام فتح شد در مدینه تحولی بوجود آمد و حاكمیت و كثرت جمعیت از آن مسلمانان گردید.42
36 ـ 37 ـ دارُ المُخْتارِ:
منزلگاه انتخاب شده. رسول خدا ـ ص ـ مدینه را منزلگاه دوّم خود اختیار نمود كه مقداری از زندگی را در آنجا سپری كرد، و مرگش نیز در آنجا واقع شد.كه بر این اساس مدینه را «مختاره» هم می نامند.43
38 ـ دارُ الایمانِ:
در واژه «ایمان» توضیح داده شد. و در روایات دیگر با همین هیئت تركیبی هم آمده است چنانكه می خوانیم رسول خدا ـ ص ـ فرمود:
«المدینة قبّة الاسلام و دار الایمان و أرض الهجرة و مَبْوَءُ الحلال و الحرام».
شهر مدینه همانند گنبدی، مظهر و نمایانگر دین مبین اسلام می باشد، كه «دار ایمان» و سرزمین هجرت و محلّ احكام خدا (حلال و حرام) است.44
39 ـ دار الّسُنَّة:
محلّی كه شریعت قانون خدا در آن جا تدوین شده و لباس عمل پوشیده.45
40 ـ دار الّسَلامَة:
همان زرهی است كه انسان جنگجو را به هنگام مبارزه، از گزند دشمن حفظ می كند. رسول خدا می فرماید: «در خواب خودم را در مقابل حیله های دشمنان در درع حصینه دیدم و سپس فرمود تأویل و تعبیر آن، بودنم در مدینه است.»46 خدای ـ سبحان ـ رسول گرامیش را در مدینه منوّره حفظ نمود.
42 ـ ذاتُ الحُجَر:47
مدینه دارای خانه های زیادی بود كه از آن جهت «ذات حُجَر» نامیده شد و مفرد آن «حُجْرَة» است كه جمع آن بر دو هیئت «حُجَرْ و حُجَراتْ» آمده; مانند غرفة به معنای خانه و اطاق كه جمع آن «غُرَفْ و غرفات» شده است.
43 ـ ذاتُ الحِرار:
حِرار جمع «حَرَّة» است كه به سنگ های سیاه اطلاق گردیده و از آن جهت كه مدینه دارای سنگ سیاه فراوانی است «ذاتِ حرار» نامیده شد.
44 ـ ذاتُ النَخْل:
مدینه دارای درخت های خرمای فراوانی بوده كه الآن هم نخلستان های آن گواه است و در لسان بعضی مانند ابن توأم حمیری48 و عمران بن عامر از مدینه تعبیر به ذات نخل شده و در روایتی آمده است: «أُرِیتُ دار هجرتی ذات نخل و حَرَّة.»
بر من روشن گشت كه محلّ مهاجرت من دارای درخت های خرمای زیاد و سنگ های سیاه فراوانی است.49
45 ـ السَّلِقَة:
این نام گرفته شده از كتاب تورات است كه آن را ابوعبدالله محمد بن أحمد بن أمین اقشهری نقل نموده است. و جهت این نام دوری شهر مـدینـه از كـوه های اطراف آن است.50
46 ـ سیدة البُلدان:
مدینه در میان شهرها و بلاد جهان، بعد از مكّه معظّمه برترین آنهاست آنجا سید المرسلین و خاتم النبیین را در خود دارد. بنابر نقل أبونعیم اصفهانی در كتاب «حلیة الاولیاء» فرزند عمر بن خطّاب رو به مدینه كرد و گفت: «یا طیبة یا سیدة البلدان».51 معمولاً این بر زبان صحابه جاری شده است.
47 ـ الشافِیة:
مدینه را شافیه نامیده اند؛ زیرا كه رسول خدا ـ ص ـ فرمود:
«ترابها شفاء من كلّ داء»؛ «خاك مدینه دوای هر دردی است». ابن مُسدی52 می گوید: چنانچه نام های مدینه منوره را نوشته و برگردن مریض مبتلای به تب بیاویزند، شفا می یابد.53 نام های مدینه گناهان را از بین می برد و شخص مبتلی به گناه را از ناراحتی های آن شفا می بخشد.
ابن اثیر از سعد نقل نموده، آنگاه كه پیامبر به همراه یاران از غزوه «تبوك» برگشتند، فضای مدینه منوّره در اثر حركت رزم آوران و اسبانشان غبار آلود شده بود عدّه ای از مردم مدینه به همراه بعضی از كسانی كه بر اثر تنبلی، كسالت و یا أمور دیگر تخلّف كرده و در مدینه مانده بودند، به استقبال حضرت و یارانش آمده و در آن هنگام بعضی از یــاران رسول خدا ـ ص ـ كه با پارچه ای جلو بینی خود را گرفته بودند. رسول خدا ـ ص ـ پرده از جلو صورت كنار زد و فرمود:
«والّذی نفسی بیده انَّ فِی غُبارها شِفاء من كلِّ داء»؛ «سوگند به آن كسی كه جان من در دست اوست، همانا گرد و غبار مدینه شفای هر دردی است.»54
48 ـ 49 ـ 50 ـ 51 ـ 52 ـ «طابَة»، «طَیبَه»، «طَیبَه»، «طائب»، «مُطَیبَه»:
این پنج واژه از یك ریشه و خانواده هستند كه از نظر هیأت و صیغه، تفاوت مختصری دارند. دو هیأت طابَه و طَیبَه ـ در روایتی كه از ابن شبّه نقل شد، گذشت. جابربن سمره نسبت به واژه اوّل (طابه) می گوید: شنیدم رسول خدا ـ ص ـ فرمود:
«انَّ اللّه ـ تعالی سَمّی المدینة طابة». 55 ؛ «خداوند ـ تعالی مدینه را «طابة» نامیده است.»
بعضی از این اسامی مانند «مُطَیبة، طائب و طَیبَة» در تورات وارد شده است. سمهودی می گوید: این اسامی پنجگانه در حقیقت بیانگر آیه شریفه «حتّی اذا كنتم فی الفلِك و جَرَینَ بهم بریح طیبة56» می باشد; زیرا باد گوارا و دلنشین بعد از مناجات و استغاثه جهت نجات از كشتی بوده است و خاك مدینه همان باد گوارا را داراست.
53 ـ 54 ـ طِبابا، ظَبابا:
حموی می گوید: یكی از نام های دیگر مدینه «طِبابا» است كه بر سرزمین مستطیل شكل اطلاق می شود و «ظَبابا» از مادّه ـ ظَبَّ و ظبظب به معنای سرزمین گرم و داغ است،57 خدای ـ سبحان ـ به بركت دعای رسول الله ـ ص ـ گرمای شدید آن را منتقل به جحفه نمود.58
55 ـ العاصمه:
سمهودی می گوید: ازآن جهت كه مدینه مهاجرین وانصار راحفظ كرد، رسول خدا ـ ص ـ آن را «جنّة حصینة»; «سپر نگهدارنده» نامیـد، رسـول خـدا ـ ص ـ و یارانش در آن جا در امان بودند. كه آنجا را عاصمه به معنی معصومه نامیده اند.
56 ـ العذراء:
این واژه نیز از تورات نقل شده است. بر مدینه (عذراء) اطلاق گردیده; زیرا از آن سرزمین با دشمنان اسلام سخت برخورد شد تا به دست صاحب حقیقی آن، رسول خدا ـ ص ـ رسید.59
57 ـ العَرَاء:
از آن جهت كه ساختمان های شهر مدینه كوتاه بود و سعی می شده است تا از خانه رسول خدا ـ ص ـ مرتفع تر و بلندتر نگردد، تشبیه به شتری شده است كه دارای كوهان كوچكی است و یا اصلا كوهان ندارد.
و در حدیث آمده است: «فَكَرِهَ أن یعروا المدینة»، «دوست نداشت خانه های مدینه طوری باشد كه در فضا پیدا شود.»60
أزهری می گوید: «عُری» مردانی بزرگ بودند كه ضعفا به آنان پناه برده و در سایه آنان زندگی می كردند.61 باید گفت: از آن جهت كه بعد از رسول خدا ـ ص ـ مردم مستضعف زیادی رو به مدینه آوردند، تا در پناه آن حضرت زندگی سعادتمندی داشته باشند مدینه را «عُری» نامیده اند.
58 ـ العَرُوض:
(بر وزن صبور) به سرزمینی اطلاق می شود كه دارای پستی هایی است كه سیل بر آنها جاری می شود و سرزمین مدینه دنباله صحرای نجـد است و سیـل های وادی نجد گاه بر آن جاری می گردد. خلیل گفته است: مدینه را از این جهت عروض نامیده اند.62
59 ـ الغَرَّاء:
این كلمه أفعل التفضیل و مؤنث «أغَرَّ» است كه بر سفیدی جلو پیشانی اسب اطلاق می شود. به آن «غُرَّه» هم گفته شده و همچنین به معنای زیبایی و نجابت و بزرگواری است كه این اوصاف كریمه در مدینه رسول الله ـ ص ـ جمع است و این شهر بر سایر شهرها شرافت و در مقابل آنها برجستگی و درخشندگی دارد.63
60 ـ غَلَبَه:
مدینه را قبل از اسلام «غَلَبَه» می نامیدند; زیرا در دوران جاهلیت، یهود بر عمالقه غلبه پیدا كردند و سپس قبایل أوس و خزرج بر یهود غالب شدند و آنگاه بعد از ظهور اسلام مهاجرین و انصار بر آنان غالب و پیروز گردیدند.64