خانواده از دیدگاه قرآن و اهل بیت(ع)
11 فوریه 2008
فرهنگ کوثر – شماره پنجاه و چهار
دیباچه
خانواده اجتماع كوچكی است كه ابتداء با یك مرد و زن تشكیل میشود، دو نفری كه بناست در تكامل معنوی و رشد مادی یكدیگر مشاركت كنند و بالاتر آن كه هریك كمبود دیگری را در اوج محبّت و مودّت جبران نمایند و چنانچه چیزی آنان را تهدید كرد و آرمانهای فكری و اعتقادیشان را به خطر انداخت، هر دو به دفاع برخیزند و جهت حیات و زندگی همیشگی خویش با آن مبارزه كنند و برای بقای خویش برنامه ریزی نمایند و نسل خود را دوام بخشند. قرآن كریم این اصل اساسی را با واژگانی زیبا چنین بیان میكند:
«وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ اَنْفُسِكُمْ اَزْواجاً لِتَسْكُنُوا اِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَكُم مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً اِنَّ فِی ذلِكَ لاَیاتٍ لِقَومٍ یَتَفَكَّرُونَ» (1) ؛ از نشانههای خداست آن كه آفرید برای شما همسرانی از جنس خودتان تا بدیشان آرام گیرید و میان شما دوستی و مهربانی نهاد. هر آینه در این كار برای مردمی كه بیندیشند نشانهها و عبرتهاست.
امام محمد باقر علیهالسلام از قول جدّش رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم نقل كرده كه فرمود: «ما بُنِیَ بَناءٌ فِی الاِسلامِ اَحَبُّ اِلی اللّهِ ـ عزّ وَ جَلّ ـ من التزویج (2)؛ هیچ بنائی در مكتب اسلام طرح ریزی نشده كه در نزد خداوند بزرگ محبوبتر از ازدواج باشد.»
اصول اساسی در تشكيل خانواده
سه اصل اساسی در تشكیل خانواده عبارتند از:
الف) عشق به همسرداری
علاقه و عشق به همسرداری از جمله اموری است كه در فطرت انسانی نهفته است. این نیاز در موجودات زنده دیگر مشاهده میگردد و در دوران كودكی به صورتی رقیق و كم رنگ جلوه میكند؛ از تنهایی رنج میبرد و خود را در قالب عواطف به همنوع خود نزدیك مینماید.
خداوند سبحان قبل از تشكیل خانواده، در میان زن و مرد مودّت و محبّتی ایجاد نموده كه هرگز بدون آن آرامش نمییابند و آنگاه كه مرد و زنی برای امر مقدّس ازدواج به یكدیگر نزدیك میشوند و مقداری سخن میگویند، گویا گمشدهای را كه سالیان سال در پی آن بودهاند، مییابند و از یكدیگر به آسانی جدا نمیشوند.
مردی به محضر رسول خدا (ص) رسید، عرض كرد: یا رسول اللّه! من از امر ازدواج به شگفت در آمدهام و تعجب میكنم، زیرا مرد و زنی كه هرگز یكدیگر را ندیدهاند و نمیشناسند، چون میان آنان پیمان و عقد ازدواج برقرار میشود و بعد با یكدیگر به صحبت مینشینند و یكدیگر را بیشتر درك مینمایند، چنان دوستی و محبّتی برقرار میگردد كه از آن عظیمتر ممكن نیست؟!
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند:
پایه ریزی امر ازدواج را خداوند سبحان در ذات بشر قرار داده به طوری كه نیازمندی به آن را در درون خویش احساس میكند.
آنگاه به آیه ذیل استشهاد نمود و آن را قرائت كرد:
«وَ جَعَلَ بَیْنَكُم مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً اِنَّ فِی ذلِكَ لایاتٍ لِقَومٍ یَتَفَكَّرون»(3)؛ خداوند بین شما (زنان و مردان) محبّتی خاص قرار داده و به یكدیگر مهربان نموده است. همانا در این امر نشانهها و آیاتی است برای آنانی كه تفكّر كنند.
این عشق فطری موهبتی است الهی كه رسول گرامی اسلام بدان افتخار میكند و میگوید:
«النّكاحُ سُنَّتی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتی فَلَیسَ مِنّی (4)؛ ازدواج دادن و ازدواج نمودن، سیره و راه من است و هركس از این سنت زیبای الهی سر برتابد، از من نیست.»
در تبیین این موهبت الهی، آیات و روایات فراوانی وجود دارد؛ ما به برخی از آنها اشاره میكنیم. در حقیقت كسانی كه به نوعی از امر ازدواج وحشت دارند و عشق درونی خویش را كه شعلهور است، سركوب میكنند، خداوند آنان را تشویق میكند و خود آن شكاف تخیلی و یا واقعی «فقر» را كه ممكن است پیش آید، پرمیكند و به آنان وعده غناء و بینیازی میدهد.
در سوره نور آمده است: «وَانكَحُوا الاَیامی مِنكُم والصّالحینَ مِن عِبادِكُم و اماءِكُم اِنْ یَكُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللّهُ واسِعٌ علیمٌ»(5)؛ مردان و زنان بیهمسر (مجرّد) خود را ازدواج دهید و همچنین غلامان و كنیزان صالح و درستكار خویش را. چنانچه فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بینیاز میكند؛ خداوند گشایش دهنده و داناست.
امام صادق (علیهالسلام) فرمودند:
«مِنْ أَخلاقِ الانبیاء حُبُّ النّساءِ (6)؛ از ویژگیهای اخلاق پیامبران، دوست داشتن زنان خویش بوده است.»
امام صادق علیهالسلام از پدرانش نقل كرد كه جدّم رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود:
«مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دینهِ فَلْیَتَّقِ اللّهَ فِی النّصفِ الباقی(7)؛ كسی كه ازدواج كند، نیمی از دین خود (و احكامی كه بر دوش دارد) را حفظ كرده است، پس به خدا پناه ببرد و استمداد جوید نسبت به نیمه دیگر آن.»
رسول اللّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میفرماید:
«مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ اعْطِیَ نِصف السَّعادَةِ (8)؛ كسی كه با همسر منتخب خویش ازدواج كند، نیمی از سعادت و خوشبختی را درك كرده است.»
همچنین فرموده است:
«مَنْ تَزَوَّجَ فَقْدْ اعْطِیَ نِصْف العِبادَةِ(9)؛ كسی كه با همسر منتخب خویش ازدواج كند، نیمی از بندگی و اطاعت حضرت حق به وی داده شده است.»
ب) مسؤولیت مردان در نظام خانواده
در آیات مختلف، مخاطب قرآن مردانند تا آن كه در جهت تشكیل زندگی تلاش و سعی كنند و سامان بخشی آن را بر دوش كشند. تداوم زندگی و تأمین آن، سختیها و درگیریهای فراوانی به دنبال دارد كه بدون امید و آرامش نمیتواند ادامه یابد. لذا این ایستادگی در برابر نابسامانیها را بر دوش مردان قرار داده است. از سوی دیگر، زنان را آفرید تا كانون محبّت، عشق، زیبایی و آرامش بخشی باشند.
علاّمه محمّد حسین طباطبایی، مفسّر عالیمقدار مینویسد:
«فالنساء هنّ الركن الاول والعامل الجوهری للاجتماع الانسانی(10)؛ زنان، سنگ زیرین و ركن اساسی و علت واقعی انسجام و تشكیل اجتماع خانوادگی انسانها هستند.»
بعضی از مفسّران وجود زن و عواطف زیبای او را همانند ملاطِ چسبنده و مستحكم یك ساختمان دانستهاند كه سالیان سال اجزاء یك بنای عظیم را نگه میدارد و در استحكام و بقای آن نقش اساسی دارد، همانند سیمان و ماسه و آهك و غیره. این جاذبه عظیم را خداوند در وجود زن قرار داده است و او را سبب «آرامش و سكینه» معرفی نموده است.
قرآن كریم حفاظت و حراست از این ركن اساسی را بر عهده مردان نهاده و با توجه به تواناییهای ذاتیشان آنان را مسؤول میداند و میفرماید:
«الرّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النّساء بِما فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُم عَلی بعضٍ وَ بما اَنْفَقُوا مِن اموالِهِم»(11)؛ مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، به خاطر برتریهایی كه خداوند (از نظر نظام اجتماعی) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است و به خاطر نفقاتی كه از اموالشان در مورد زنان پرداخت میكنند.
در تبیین مسؤولیت مردان، چند نكته حائز اهمیت است:
1) قَیِّم؛ كسی را گویند كه مسؤولیت كارهای مهم دیگری را به عهده گیرد و آن را انجام دهد. قوّام و قیّام، اوزان صیغه مبالغه است كه بر برتری همیشگی و ذاتی مردان بر زنان دلالت دارد.
2) بما فضَّلَ اللّهُ؛ فضیلت آن امتیازی است كه به طور طبیعی مردان (جنس نر) نسبت به زنان (جنس ماده) دارند. (12) همانند قدرت و مقاومت در برابر كارهای سخت و سنگین و نیز معضلاتی كه هم توان بیشتری را میطلبد و هم اندیشه قویتری را.
از سوی دیگر، عواطف و احساسات پاك و قوی زنان آن قدر مورد توجه و التفات خداوند سبحان است كه آرامش مردان را در سایه آن دانسته و بر آن تصریح میكند بلكه بار دیگر تأیید مینماید:
«هُوَ الذّی خَلَقَكُم مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنها زَوجَها لِیَسْكُنَ الیها…» (13)؛ اوست كه شما را از یك تن آفرید و همسر او را از [نوع] او پدید كرد تا بدو آرام گیرد.
3) بِما اَنْفَقُوا؛ در وادی ازدواج تأمین زندگی مادی زن را بر عهده مرد قرار داد و در صورت تمكین و رضایت بخشی كامل، او را «واجب النفقه» مردان نمود؛ كه این خود یك سختی دیگر است كه با جسم و اعضاء و جوارح مرد هماهنگی دارد و در این راستا هرگونه زحمت و خطری را به جان میخرد و برای دفاع از ناموس و حیثیت خویش گاه مال و گاه جان خود را فدا مینماید.
ج) مراقبت از تداوم زندگی
ادامه زندگی خانوادگی و زناشویی از دیگر موهبتهای الهی است كه بشر برای آن تلاش میكند، و میخواهد آنگاه كه پیوند ایجاد شد، به سادگی بحث جدائی مطرح نشود. در این راه دو ركن اساسی خانواده (زن و شوهر) موظفند از آنچه سبب جدائی میشود، پرهیز نمایند بلكه در راه استحكام پیوند زناشویی سعی مضاعف داشته باشند. قرآن كریم به این مطلب چنین اشاره میكند:
«وَ هُوَ الّذی خَلَقَ مِنَ الماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ كانَ رَبُّكَ قدیراً»(14)؛ خداوند كسی است كه بشر را از آب آفرید، آنگاه در آفرینش او پیوندهای نسبی و سببی به وجود آورد (و نسل او را از این دو طریق گسترش داد). و پروردگار تو همواره تواناست.
با توجه به مطلب فوق، عدهای از مفسّران گفتهاند: در آیه 21 سوره روم «وَ جَعَلَ بَیْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً…» آوردن این دو كلمه كه ـ حكایت از شدت علاقه زن و مرد و وابستگی این دو به یكدیگر است و این دو واژه مفاهیم عمیق و ژرفی را در دل دارد ـ سه احتمال وجود دارد:
1. مودّت: انگیزه ارتباط در آغاز كار ازدواج است و اما ادامه و پایان آن كه یكی از دو همسر ممكن است ضعیف و ناتوان شود و قادر بر خدمت نسبت به دیگری نباشد، «رحمت» جایگزین مودّت میشود. او دلسوزی خاص دارد، حتی از دیگران جهت كمك به همسرش استمداد میطلبد و خود را به هر آب و آتشی میافكند تا رحمت الهی را از خویش بروز و ظهور دهد در حالی كه آن روز نه نیازمندی جنسی و شهوانی است و نه مسائل دیگر جوانی. در این مرحله حساس مراقبت از یكدیگر اهمیت زیادی دارد، همچون مریضی كه توجههای پیاپی نزدیكان وی، او را بهبود میبخشد و ایجاد امید مینماید.
2. مودّت: درباره بزرگترهاست كه توان خدمت به یكدیگر را دارند، اما كودكان و فرزندان كوچك در سایه رحمت پرورش مییابند و رشد میكنند و شاید رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم هم كه فرمود: «وَارْحَمُوا صِغارَكُم؛ به كوچكترها ترحّم كنید»، بر همین اساس بوده است.
3. مودّت: غالباً جنبه دو طرفه (تقابل) دارد، به مجرّد آن كه از طرفی سرزد، بر اساس قانون طبیعت، طرف مقابل باید آن را جبران كند و الاّ ظلم و ستم خواهد شد. اما رحمت، یك جانبه و ایثارگرانه است لكن بقای جامعه كوچك (خانواده) و بزرگ (اجتماع) به خدمات متقابل است كه ریشه در مودّت دارد. (15)
در هر صورت آیه شریفه، «مودّت» بین دو همسر را مطرح میكند كه قطعاً بقای جامعه بزرگ انسانی در سایه بروز و ظهور این موهبت الهی است و همچنین «رحمت» كه لازمه اخلاق انسانی و استمرار فضائل و كرامتهای بشری است. و با این موهبت الهی مراقبت و حفظ از یكدیگر ادامه مییابد؛ چنانچه این دو از بین برود و یا به ضعف و كمبود گراید، هزاران بدبختی و اضطراب روحی و روانی را به دنبال خواهد داشت.
فرزندان دلگرمی زندگی خانوادگی
انسان در ذات خویش عشق به ماندن و بقاء داد و بر این باور است که سیر تکاملی او به سوی حضرت حق لازمهاش ماندن همیشگی است، از این رو یا باید خود بماند و یا آثار وجودیش در صحنه گیتی ظاهر شود و خودنمائی کند. ازدواج زن و شوهر از همین جهت است ولکن آن عشق به بقاء و عشق به خالق ازلی در این امر بسنده نمیشود بلکه چیزی دیگر بنام بقاء نسل برای او مطرح است. حال چنانچه بعد از ازدواج خداوند به آنان فرزندی عنایت کرد اضطراب و نگرانی درونی و ذاتی او تبدیل به آرامش و اطمینان میشود گویا او و نقش آثاری او برای همیشه تحقق پیدا کرده است.
در سوره اعراف آمده است:
هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها فَلَمَّا تَغَشَّاها حَمَلَتْ حَمْلاً خَفِيفاً فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُما لَئِنْ آتَيْتَنا صالِحاً لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ ؛
او (خداوند) کسی است که همه شما را از جنس واحد آفرید و همسرش را نیز از جنس او قرار داد تا در کنار آن آسایش و آرامش برای شما بوجود آید سپس هنگامی که با او آمیزش کرد و حملی سبک برداشت با وجود آن حمل به کارهای خود ادامه داد ولکن چون حمل در رحم سنگین گردید هر دو از پروردگار خویش درخواست کردند اگر فرزند صالحی به ما دهی از شاکران درگاهت خواهیم بود. (16)
در مجموع باید گفت مرد و زن دو موجودی هستند که هر یک مکمل وجودی دیگری است و علاقه هر موجودی به مکمل خود که نیازمندیهای او را برطرف میکند ذاتی و حقیقی است پس اعراض و روی گرداندن از امر ازدواج کاری عبث و بیهوده و بیاساس است و عزلت و تجرّد نه تنها برای مردان بلكه برای زنان نيز مناسب و زیبنده نیست بلکه باید گفت امری نکوهیده و غیرمنطقی است.
از رسول خدا(ص) روایت شده:
أَنَّهُ نَهَى عَنِ التَّرَهُّبِ وَ قَالَ لَا رَهْبَانِيَّةَ فِي الْإِسْلَامِ تَزَوَّجُوا فَإِنِّي مُكَاثِرٌ بِكُمُ الْأُمَمَ؛ همانا پیامبر خدا(ص) مردم را از گوشه نشینی و عزلت (تنها زندگی کردن و عبادت نمودن) نهی کرد و فرمود: ترک دنیا همانند راهبان (مجرد و بدون همسر ماندن) در اسلام مشروع نیست بلکه باید ازدواج کنید و همسر گزینید همانا من به زیاد شدن امّتم افتخار میکنم. (17)
و در جای دیگر فرمود: الْمُتَزَوِّجُ النَّائِمُ أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الصَّائِمِ الْقَائِمِ الْعَزَبِ ؛ انسان متأهل در حال خواب و استراحت در نزد خداوند افضل است از شخص روزهدار و نماز شب خوان بدون همسر. (18)
امام رضا (علیه السلام) فرمود: زنی نزد جدم امام باقر(ع) آمد عرض کرد: من دنیا را ترک کردهام و هرگز نمیخواهم ازدواج کنم. حضرت باقر(ع) فرمودند چرا؟ آن زن گفت: در پس کسب فضیلتم، حضرت فرمود: دست بردار، اگر در این کار فضیلتی بود فاطمه (س) از تو سزاوارتر بود، هیچکس نیست که در فضیلت بر او سبقت گیرد. (19)
جایگاه همسر در زندگی خانوادگی
نگهداری از محور کانون محبت و صفای خانواده یعنی زن، کاری سخت و دشوار و بسیار ظریف و لطیف است زیرا شادابی و نشاط این مرکز عواطف و احساسات سبب میشود تا دیگر اعضای خانواده شادابی بیشتری را در خود احساس کنند و پاکی و طهارت و آرامش خیمه مرکزی به همه زوایای دیگر سرایت نماید، رسول خدا(ص) نسبت به همسر و همسران خویش توجهی خاص مینمود، او بارها در جمع یاران خود از محبت کردن و پاسخ به احساسات و عواطف پاک زنان سخن میگفت و آن را وظیفه حتمی متقابل مردان در برابر زنان میدانست و این امر مهم را گوشزد مینمود و آنان را از غفلت از این مهم برحذر میداشت.
بارها فرمود: أَلَا خَيْرُكُمْ خَيْرُكُمْ لِنِسَائِهِ وَ أَنَا خَيْرُكُمْ لِنِسَائِي ؛ توجه داشته باشید بهترین شما بهترین کس نسبت به زنان خویش است و من برترین شما نسبت به همسران خود میباشم (در پاسخگوئی به محبت زنان بهترین فرد در میان شما هستم).(20)
و در زمانی دیگر در جمع صحابه خود فرمود: خَيْرُكُمْ خَيْرُكُمْ لِنِسَائِكُمْ وَ بَنَاتِكُمْ؛ برترین شما خیرخواهترین کس نسبت به زنان و دختران خویش است.(21)
امام حسین (علیه السلام) فرمود: از پدرم سؤال کردم اخلاق رسول خدا(ص) در میان منزل و خانواده خویش چگونه بود؟
پدرم علی بن ابیطالب(ع) فرمودند: کانَ دُخُوُلُهُ لِنَفْسِهِ مَأذُوناً لَهُ فِی ذِلکَ فَإذا أوَی إلی مَنْزِلِهِ جَزَّی دُخُولَهُ ثَلاثَةَ اجْزاءٍ جُزْءًا لِلهِ وَ جُزْءًا لِأهْلِهِ وَ جُزْءًا لِنَفْسِهِ ثُمَّ جُزّأ جُزْأهُ بَینَهُ وَ بَینَ النّاسِ فَیرِدُ ذلِکَ بِالخاصَةِ عَلَی الْعامَةِ وَلا یدَّخِرُ عَنْهُمْ مِنْهُ شَیئاً وَ کانَ مِنْ سِیرَتِهِ فِی جُزْءِ الامّةِ ایثارُ أهْلِ الفَضْلِ بِأدبِهِ ..؛ رسول خدا(ص) زمانی که داخل منزل خود میشد اعلان میکرد و آن مقدار از زمانی که داخل منزل بود به سه قسمت تقسیم مینمود.
الف) بخشی از آن را به خدایش اختصاص میداد و در آن هنگام غرق در عبادت و نیایش میگشت.
ب) بخش دوم آن را برای خانواده (همسر و فرزندان) خویش صرف مینمود.
ج) بخش آخرین را برای کارهای شخصی خود اختصاص میداد، لکن در این قسمت از زمان، مردم را نیز شریک مینمود، بعضی از بزرگان و بستگان به محضر او شرفیاب میشدند، او گرفتاری و حوائج آنان را گوش میکرد و به آنها رسیدگی مینمود و هرگز دریغ نمینمود، اهل فضل را بر دیگران ترجیح میداد و آنان را همیشه میپذیرفت و هر کس را به مقدار فضیلتی که در این دین داشت احترام میکرد.(22)
اين برخورد زيبا، در سيره ديگر معصومين نيز ديده میشود. امام رضا (علیه السلام) میفرمايد: دَخَلَ قَوْمٌ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ (ع) فَرَأَوْهُ مُخْتَضِباً بِالسَّوَادِ فَسَأَلُوهُ فَقَالَ إِنِّي رَجُلٌ أُحِبُّ النِّسَاءَ وَ أَنَا أَتَصَنَّعُ لَهُنَّ؛ گروهی به محضر امام محمد باقر(ع) رسیدند، آن حضرت موی خویش را رنگ سیاه زده بود، درباره این مطلب سؤال کردند. پاسخ داد: من مردی هستم که همسرانم را دوست دارم و خود را برای آنان میآرایم.(23)
نیازمندی زن و شوهر نسبت به یکدیگر
نسبت به ارتباط موجود بین زن و شوهر دو دیدگاه مختلف وجود دارد:
1. دیدگاه مادیون: آنان بر این باورند که در نظام خلقت (نباتات، جمادات) جنس نر و جنس ماده نیازمند یکدیگر هستند و هر کدام نیازمندی دیگری را برطرف میکنند. انسانها نیز همین وضعیت را دارند، در این دیدگاه مادی نیازمندی جنسی (شهوانی) سایر خلأها را تحت الشعاع قرار میدهد، گویا عمدهترین رابطه زن و شوهر رابطه حیوانی و شهوانی آنها است و نتیجه هم در بقاء نسل ظاهر میگردد. با این نظریه، آنان برای بدست آوردن طعمه خویش از هیچ کاری روی گردان نیستند.
2. دیدگاه موحدان: در این بینش خالق هستی یکتا است، او نظام عالم ماده را زوج آفرید به طوری که هر طرف زوجیت برای تحقق و پیدایش وجود خویش و یا استمرار آن نیازمند طرف مقابل است. جهان جمادات، نباتات، حیوانات و انسان همگی در این قانون الهی مشترکند و هیچ یک از آنان تافته جدا بافتهای نخواهند بود ولکن نحوه ارتباط جهت بقاء نسل و کمالبخشی به یکدیگر متفاوت است، بخش عظیمی از آنها بر اساس خط مشی اجباری در این عالم آن راه را سیر میکنند و خود و دیگران از ثمرات آن بهرهمند میگردند.
سُبْحانَ الَّذِي خَلَقَ الأَْزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الأَْرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا يَعْلَمُونَ ؛ پاک و منزه است خالقی که همه چیز را زوج آفرید از آنچه زمین میرویاند و از شماها و آنچه را که شماها نمیدانید.(24)
و بخش دیگر که وجود با عظمت انسان است و او خود آن را اشرف مخلوقاتش معرفی نمود؛ وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ ؛ ما تاج کرامت و بزرگواری را بر سر انسان نهادیم و او را بر دیگر موجودات فضیلت و برتری بخشیدیم.
بر این اساس خداوند رابطه زن و شوهر را با تعبیرات ملکوتی خاص مطرح نمود که این تعبیرات بیانگر ظرافت و لطافت آفرینش حضرت حق جل و علا است. ابتدا فرمود: وَ خَلَقْناكُمْ أَزْواجاً ؛ ما همه شما را جفت آفریدیم.(25)
سپس فرمود: وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً ؛ از نشانههای روشن آن است که از وجود شما برایتان همسر آفرید تا در کنار او آرامش و آسایش گزینید و قرار داد در میان آنان دوستی و رحمت را.(26)
رابطه زن و شوهر از دیدگاه قرآن
قرآن کریم این رابطه زیبا و لطیف تکوینی را با تشبیهی بینظیر بیان کرده است:
هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ؛ زنان لباس و پوشش برای شما مردان هستند و شما مردان پوشش و لباس برای زنانتان هستید.(27)
در تفسیر آیه شریفه (هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ) آمده است جمله فوق استعارهای است که کمال اتصال و وابستگی زن و مرد را میرساند زیرا در حقیقت او را از ثلاثی مجرد (یعنی لبس الشيء الشیء یعنی پوشش داد چیزی چیز دیگری را) به باب مفاعله برده است که این پوشش از دو جانب میباشد و چنین گردیده: لابس الشیء الشیء: پوشش دو جانبهای از سوی دو چیز انجام شده است.(28)
در المیزان آمده است: ظاهر از لباس همان معنای معروف اوست یعنی آنچه را که بواسطه آن انسان بدن خود را میپوشاند ولکن دو جمله (هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ) استعاره است از اینکه هر یک از زن و شوهر مانع شود تا دیگری گرفتار گناه گردد و آن گناه را بین انسانهای دیگر رواج دهد گویا هر یک از این دو برای طرف دیگر پوشش و ساتری است که معایب دیگری را میپوشاند. دو جمله فوق استعاره بسیار ظریف و لطیفی است که این معانی عمیق را در خود گنجانده بویژه آنکه با جمله قبل خود ضمیمه گردیده است؛ أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيامِ الرَّفَثُ إِلى نِسائِكُمْ ؛ حلال شده برای شما همبستر شدن با همسرانتان در شبهای رمضان.(29)
این رحمت و نعمت الهی را در سایه همسران حلال خویش تأمین نموده است زیرا صرف لباس این همه کاربرد ندارد بلکه لباسی که نوعی تعهد و التزام در پوشش دادن نسبت به یکدیگر را به همراه داشته باشد.
در تشبیه زیبای کریمه فوق، زن و شوهر را بمنزله لباس برای یکدیگر معرفی کرده است، در این تشبیه خصوصیاتی در لباس و جهات کاربردی آن دیده میشود که باید آنها در رابطه زناشویی تبلور یابد و به عبارتی دیگر وجه شبه لازم است در مشبّه کاملا پیدا و روشن گردد تا زیبائیها و فوائد موجود در مشبّه به او انتقال یابد. حال به بخشی از آن ویژگیها اشاره مینمائیم.
1. همانطوری که لباس مقداری از پستیها و بلندیهای بدن را میپوشاند و به آن ساتر گفته میشود لازم است زن و شوهر بر معایب دیگر پوشش نهند که در این صورت زیبائیها جلوه میکند و آبروی یکدیگر را حفظ مینمایند.
2. رابطه انسان با لباس خویش تنگاتنگ و مماس است و بیگانه در آن راه نمییابد همانطور لازم است زن و شوهر طوری به یکدیگر نزدیک باشند که بیگانگان هرگز تصور نزدیک شدن را نکنند.
3. لباسها در فصول مختلف گرما و سرما متفاوت است و چه بسا اوضاع و احوال گوناگون منطقه سبب شود گاهی لباس تیره و گاهی لباس روشن بپوشد تا بدن انسان بهره لازم را ببرد. حال انعطافپذیری زن و شوهر باید طوری باشد که در حالات گوناگون همانند فقر، غنا، شادی، حزن و گرفتاریهای مختلف یکدیگر را درک کنند و به همان تناسب رفتار خویش را نسبت به یکدیگر تغییر دهند.
4. لباس هر کسی در محل کار و جائی که با دیگران سر کار دارد با آنچه در داخل منزل میپوشد متفاوت است پس رفتار مرد و زن با يكديگر با برخورد آنها با دیگر افراد در خارج و یا داخل منزل باید متفاوت باشد. بسیاری از هیبتها و قیافهها برای بیرون خوب است اما داخل منزل باید با بیآلایشی کامل و تواضع لازم برخوردار نمایند.
5. لباس بدن آدمی را از آفات و آلودگیها حفظ میکند، زن و شوهر نسبت به یکدیگر باید همین گونه باشند و در جای خود به کانون خانوادگی گرما و لذت و شیرینی ببخشند و اسرار یکدیگر را در برابر بیگانگان برملا ننمایند.
6. تعبیر قرآن به گونهای است که همان وظائفی را که زن نسبت به شوهر خویش دارد همانند آن را نیز مرد بر عهده دارد و لازم است مراعات کند.
7. لباس را هر انسانی برای خویش انتخاب میکند پس زن در انتخاب شوهر و شوهر در انتخاب همسر آزاد است و ازدواجهای اجباری و قبیلهای که به صورت معامله انجام میگیرد هرگز اسلام آن را نمیپسندد بلکه دو طرف باید یکدیگر را بپسندند زیرا هر دو برای هم لباس خواهند بود.
8. اشخاص در انتخاب لباس چیزی را میپسندند که از جهت اندازه عرض و طول و رنگ و غیره مناسب با حال آنها باشد، مسلم در اسلام بحث ازدواج با هم کفو همین نکات ارزنده را در بر دارد راستی اگر نگاهی به روایات و احادیث اخلاقی باب نکاح و ازدواج بکنیم در مییابیم که جمله؛ هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ ؛ چه مفاهیم عمیق و ژرفی را دربردارد.
حال به دو نمونه از حالات زندگی امیر مومنان(ع) و فاطمه (سلام الله علیها) توجه فرمائید:
الف) غمخوار زندگی (رأفت دو طرفه)
قال علی (علیه السلام): فَوَاللهِ ما أغْضَبْتُها وَلا أکْرَهْتُها عَلی أمْرٍ حَتَّی قَبَضَهَا اللهُ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ إلَیهِ وَلا أغْضَبَتْنِی وَلا عَصَتْ لِی أمْراً، وَلَقَدْ کُنْتُ أنْظُرُ إلَیها فَتَنْکَشِفَ عَنِّی الهُمُومَ وَ الأحْزانَ ؛ علی(ع) فرمود: به خدا سوگند هیچگاه فاطمه (س) را به خشم نیاوردم و او را بر کاری که میل نداشت وادار نکردم تا زمانی که خداوند او را به نزد خود برد و او نیز هیچگاه مرا به خشم نیاورد و از فرمان من سرپیچی نکرد و هرگاه به او نگاه میکردم نگرانیها و غمهایم زدوده میشد.(30)
ب) همسر و همراه
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ: كَانَ عَلِيٌّ (ع) يَسْتَقِي وَ يَحْتَطِبُ وَ كَانَتْ فَاطِمَةُ (ع) تَطْحَنُ وَ تَعْجِنُ وَ تَخْبِزُ وَ تَرْقَعُ؛ امام صادق(ع) فرمود: در اداره امور خانه علی (علیه السلام) آب و هیزم تهیه میکرد و فاطمه (علیها السلام) گندم آرد میکرد و خمیر مینمود و نان میپخت و لباسهای کهنه را وصله میزد.(31)
پینوشتها:
1. روم/ 21.
2. من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 382؛ تحریر الوسیله، امام خمینی(ره)، ج 2، ص 211، كتاب النكاح.
3. تفسیر روضالجنان و روح البیان، ج 15، ص 250؛ تفسیر اثنی عشری، ج 1، ص 282؛ تفسیر مواهب علیه، كمالالدین كاشفی، ج 3، ص 421.
4. بحارالانوار، ج 100، ص 220، باب كراهیةالعزوبة؛ جامع الاخبار، ص 1، فصل 58، (فی التزویج).
5. نور/ 32.
6. مكارم الاخلاق، ص 197؛ وسائل الشیعه، ج 20، ص 21، باب استحباب حبّ النساء المحللات.
7. امالی، شیخ طوسی، ص 518؛ مكارمالاخلاق، ص 196، باب فی الراغبة فیالتّزویج؛ عوالی اللآلی، ج 3، ص 289، باب النكاح.
8. مستدرك الوسائل، علامه نوری، ج 14، ص 154.
9. بحارالانوار، ج 100، ص 220.
10. تفسیر المیزان، ج 4، ص 223.
11. نساء/ 34.
12. تفسیر المیزان، ج 4، ص 223.
13. اعراف/ 189.
14. فرقان/ 54.
15. تفسیر نمونه، ج 16، ص 391 به بعد، (با تغییر).
16. سوره اعراف، آيه 189 .
17. مستدرک الوسائل، ج 14، ص 155 .
18. مستدرک الوسائل، ج 14، ص 155 .
19. بحارالانوار، ج 103، ص 219 .
20. وسائل الشيعه، ج 2، ص 171، باب: استحباب الاحسان الي المرأة.
21. مستدرك الوسائل، ج14، ص255 .
22. سنن النبي (ص)، علامه طباطبائي ـ ره ـ ص 14؛ عيون اخبار الرضا (ع) ج 1، ص 317 .
23. فروع کافي، ج 6، ص 480، ح 3 .
24. سوره يس، آيه 36 .
25. سوره نبأ، آيه 8 .
26. سوره روم، آيه 21 .
27. سوره بقره، آيه 187 .
28. تفسير التحرير و التنوير، ابن عاشورا، ج 2، ص 179، ذيل شريفه فوق.
29. الميزان، ج 2، ص 45 ذيل آيه شريفه 187 بقره.
30. کشف الغمه، ج 1، ص 363 .
31. روضه کافي، ج 8، ص 165.