اربعين سال 61 يا 62 هجری قمری؟
2 ژانویه 2013
عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع):
يَا زُرَارَةُ إِنَّ السَّمَاءَ بَكَتْ عَلَى الْحُسَيْنِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً بِالدَّمِ وَ إِنَّ الْأَرْضَ بَكَتْ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً بِالسَّوَادِ وَ إِنَّ الشَّمْسَ بَكَتْ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً بِالْكُسُوفِ وَ الْحُمْرَةِ … وَ مَا اخْتَضَبَتْ مِنَّا امْرَأَةٌ وَ لَا ادَّهَنَتْ وَ لَا اكْتَحَلَتْ- وَ لَا رَجَّلَتْ حَتَّى أَتَانَا رَأْسُ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ زِيَادٍ وَ مَا زِلْنَا فِي عَبْرَةٍ بَعْدَهُ …؛
امام صادق(ع) فرمود: اى زراره آسمان تا چهل روز بر حسين بن على عليهما السّلام خون باريد و زمين تا چهل روز تار و تاريك بود و خورشيد تا چهل روز گرفته و نورش سرخ بود … و فرشتگان تا چهل روز بر آن حضرت گريستند و هيچ زنى از ما اهل بيت خضاب نكرد و روغن به خود نماليد و سرمه نكشيد و موهايش را شانه نزد تا وقتى كه سر عبيد اللَّه بن زياد را به نزد ما فرستادند و پيوسته بعد از شهادت آن حضرت چشمانمان، اشك آلود بود…
كامل الزيارات، ابن قولويه، ص81 ؛ بحارالانوار، ج45، ص206، ح13
سؤال: آيا زيارت اربعين ابا عبدالله الحسين(ع) از سوي امام زين العابدين(ع)، زينب كبري(س) و قافله همراه در برگشت از سفر شام سال 61 هـ . ق (سال اول) و يا سال 62 هـ . ق (سال دوم) واقع شده است؟
براي پاسخ به پرسش فوق ابتدا بايد توجه كرد براي بازگشت از شام به كربلا دو راه بيشتر وجود نداشته است.(1)
1- طريق سلطانيه : فاصله و مسافت از راه سلطانيه بين شام و كربلا حدود 40 منزل بوده است. طريق سلطانيه شامل كربلا، كوفه، حلب، حمص، حماه، بعلبک، اشتوره، دمشق و… مي گردد كه آثاري همانند اعجاز سر امام حسين (ع) در جايگاه دير راهب در نزديكي «حماه» باقيمانده است. با توجه به اینکه مسیر هر منزل (مسافت طی شده در هر روز) حدود 45 کیلومتر بوده است مسافت تقریبی این مسیر 1800 کیلومتر میباشد.
2- طريق ساحلي فرات كه بين كوفه و شام است. این مسیر در كتب تاريخي 175 فرسنگ ذكر شده است و با توجه به طول مسافت شرعی فرسنگ که 5/5 كيلومتر بوده است مسافت تقریبی این مسیر 962/5 کیلومتر میباشد که حدود نصف طریق سلطانیه میشود.
طريق ساحلي فرات شامل شهرهاي ساحلي فرات تا منطقه ديرزور و حسكه ميباشد كه این طریق به عنوان مسیر کاروان اسرا از دمشق به کربلا بعيد است. شواهد و قرائن روشني هم وجود ندارد كه از آنجا رفته اند و يا برگشته باشند.
چند نكته مهم
- اختناق حاكم و اظهار قدرت براي خاموش كردن ديگر شورشها اقتضا ميكرد كه مسيري طي شود كه بتوانند تبليغات كنند و حركتهاي ضد حكومتي را سركوب نمايند. بخش عمده راه سلطانيه، مسيحي نشين بوده (مناطقی همانند زحله، بعلبك، زبود، العين و كلاً شامل شمال دره بقاع) و خوف حركتهاي مخالف و ضد بني اميه در ميان آنها بوده است.
- نگهداري أهل بيت (ع) به مدت يك هفته در زندان كوفه و مدت يكماه در شام قول دوم (سال 62) را تأييد ميكند.
- وحشت بني اميه و تأخير در دفن برخي از شهداي كربلا بعد از ده روز همانند جون بن حوي حكايت از تأثير گذاري دراز مدت در ميان مردم داشته است.
- اعلان پشيماني توسط «يزيد بن معاويه» از ارتكاب جرم كشتن ابي عبدالله الحسين (ع) و مقصر جلوه دادن عبيدالله بن زياد و تصميمهاي خود سرانهاش مؤیّد سال دوم است.
- از تقسيم «1800 كيلومتر طريق سلطانيه» و «962 كيلومتر طريق فرات» مجموعه حركت كاروان به صورت مستمر نيز از طريق اول 40 و يا 42 روز و طريق دوم 20 روز ميگردد كه با رسيدن آنان در اربعين اول سازگار نيست.
پاسخ نهايي
الف: همان طور كه مورّخان و ارباب مقاتل همانند مقرم، خوارزمي، مصباح الزائر، اقبال، كامل ابن اثير، محمد ابن جرير طبري و … قائل اند كه كاروان عزيز قافله كربلا در سال دوم رسيدهاند، بنظر میرسد قول صحیح همین است. رسیدن کاروان اسرا در اربعین سال اول را به سيد بن طاووس در «اللهوف عل قتلي الطفوف» نسبت دادهاند كه بنظر وی سال اول بوده و بر آن اشارت دارد.(2)
ب: ابن جرير طبري رسیدن کاروان در سال اول را انكار و نفی كرده و شيح مفيد ضمن عدم تعرّض به سال اول و نيز شيخ طوسي (ره) و شيخ كفعمي (ره) گفتهاند در روز بيستم صفر به حرم حسيني (ع) رجوع كردهاند و همان روز جابر بن عبدالله به همراه عطيه بن سعد بن جناده عوفي كوفي جهت زيارت به كربلا رسيده و او اول كسي است كه مضجع شريف امام حسين(ع) را زيارت كرده است.
ج: در هر صورت زيارت « اربعين حسيني » از سوي جابر بن عبدالله انصاري و عطيه بن سعد بن جناده انجام شد و در سال دوم تحقق يافت.
بر اساس قرائن و شواهد، اين سنت زيباي الهي مورد تأييد و تأكيد امام ششم و ديگر ائمه (ع) واقع شده است و شوق به زیارت امام حسین(ع) در اربعین همچنان ادامه دارد به طوري كه در سال 1390 هـ.ش نزديك 10 ميليون زائر دلباخته و عاشق در اربعين اين توفيق را پيدا كردند.
———————-
(1) منتهي الآمال، جلد اول، فصل نهم، ص 520 – 522.
(2) اللهوف ، ترجمه عقيقي بخشايشي و محمد جواد مولوينيا، ص 232 – 283.