شناخت و معرفی اباعبد الله الحسین (علیه السلام)
8 فوریه 2008
ابوبصیر میگوید امام صادق (ع) فرمود: روزی پدرم رو به جابر بن عبد الله انصاری کرد و فرمود: از تو سؤالی دارم که در خلوت باید مطرح کنم، هر گاه فرصت بیشتری داشتی بگو.
جابر عرض کرد هر زمانی را که شما دوست دارید در محضر شما خواهم بود.
امام باقر (ع) فرمود: جابر، لوحی را که در دست مادرم فاطمه (س) دختر پیامبر خدا (ص) دیدهای، چگونه بود؟ مرا از نوشتههای آن آگاه ساز!
جابر پاسخ داد: خدا را گواه میگیرم در زمان زندگی رسول خدا (ص) به منزل مادرت فاطمه (س) رفتم تا بخاطر ولادت حسین بن علی (ع) تهنیت و تبریک گویم. به هنگام ورود در دستان مبارکش لوحی (از پوست نازک) سبزرنگ دیدم که گمان کردم از زمرّد است. در آن لوح نوشتهای سفید و نقرهای رنگ که همانند رنگ خورشید میدرخشید مشاهده کردم. عرض کردم: پدر و مادم به فدای شما، این لوح چیست؟
فاطمه (س) فرمود: خداوند این لوح را به پیامبر هدیه داد، در این لوح نام پدرم و نام شوهرم و اسامی دو فرزندم و دیگر پیشوایان معصوم که از فرزندان من هستند نوشته شده است. پدرم آن را به نشانه بشارت و خوشنودی به من عنایت کرد.
سپس جابر گفت: یابن رسول الله (ص)، مادرت آن را به من داد، من آن را خواندم و نسخهبرداری نمودم.
امام باقر (ع) جهت دیدن آن لوح به سوی خانه جابر حرکت کرد. جابر هم آن لوح را که از پوست نازکی تشکیل شده بود بیرون آورد و به حضرت نشان داد.
امام باقر (ع) فرمود: نگاه کن تا نوشته لوح را از حفظ بخوانم. جابر دقّت کرد و حضرت باقر آن را قرائت نمود بطوری که یک کلمه و یا حرف با آن نوشته تفاوتی نداشت.
جابر گفت: سوگند به خدا همین گونه در لوح مشاهده کردم.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
هَذَا كِتَابٌ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ لِمُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ وَ نُورِهِ وَ سَفِيرِهِ وَ حِجَابِهِ وَ دَلِيلِهِ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ مِنْ عِنْدِ رَبِّ الْعَالَمِينَ.
عَظِّمْ يَا مُحَمَّدُ أَسْمَائِي وَ اشْكُرْ نَعْمَائِي وَ لَا تَجْحَدْ آلَائِي إِنِّي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا قَاصِمُ الْجَبَّارِينَ وَ مُدِيلُ الْمَظْلُومِينَ وَ دَيَّانُ الدِّينِ إِنِّي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَمَنْ رَجَا غَيْرَ فَضْلِي أَوْ خَافَ غَيْرَ عَدْلِي عَذَّبْتُهُ عَذَاباً لَا أُعَذِّبُهُ أَحَداً مِنَ الْعَالَمِينَ فَإِيَّايَ فَاعْبُدْ وَ عَلَيَّ فَتَوَكَّلْ.
إِنِّي لَمْ أَبْعَثْ نَبِيّاً فَأُكْمِلَتْ أَيَّامُهُ وَ انْقَضَتْ مُدَّتُهُ إِلَّا جَعَلْتُ لَهُ وَصِيّاً وَ إِنِّي فَضَّلْتُكَ عَلَى الْأَنْبِيَاءِ وَ فَضَّلْتُ وَصِيَّكَ عَلَى الْأَوْصِيَاءِ وَ أَكْرَمْتُكَ بِشِبْلَيْكَ وَ سِبْطَيْكَ حَسَنٍ وَ حُسَيْنٍ فَجَعَلْتُ حَسَناً مَعْدِنَ عِلْمِي بَعْدَ انْقِضَاءِ مُدَّةِ أَبِيهِ
وَ جَعَلْتُ حُسَيْناً خَازِنَ وَحْيِي وَ أَكْرَمْتُهُ بِالشَّهَادَةِ وَ خَتَمْتُ لَهُ بِالسَّعَادَةِ فَهُوَ أَفْضَلُ مَنِ اسْتُشْهِدَ وَ أَرْفَعُ الشُّهَدَاءِ دَرَجَةً جَعَلْتُ كَلِمَتِيَ التَّامَّةَ مَعَهُ وَ حُجَّتِيَ الْبَالِغَةَ عِنْدَهُ بِعِتْرَتِهِ أُثِيبُ وَ أُعَاقِبُ أَوَّلُهُمْ عَلِيٌّ سَيِّدُ الْعَابِدِينَ وَ زَيْنُ أَوْلِيَائِيَ الْمَاضِينَ…
وَ أُكْمِلُ ذَلِكَ بِابْنِهِ محمد رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ عَلَيْهِ كَمَالُ مُوسَى وَ بَهَاءُ عِيسَى وَ صَبْرُ أَيُّوبَ فَيُذَلُّ أَوْلِيَائِي فِي زَمَانِهِ وَ تُتَهَادَى(1) رُءُوسُهُمْ كَمَا تُتَهَادَى رُءُوسُ التُّرْكِ وَ الدَّيْلَمِ فَيُقْتَلُونَ وَ يُحْرَقُونَ وَ يَكُونُونَ خَائِفِينَ… أَدْفَعُ كُلَّ فِتْنَةٍ عَمْيَاءَ حِنْدِسٍ(2) وَ بِهِمْ أَكْشِفُ الزَّلَازِلَ وَ أَدْفَعُ الْآصَارَ وَ الْأَغْلَالَ أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ.(3)
بنام خداوند بخشنده مهربان
این نوشته از سوی خداوند عزیز و حکیم برای محمد پیامبر اوست. محمّدی که نور و فرستاده و حجاب (بین مردم و خداوند) و راهنمای به سوی خداوند است، جبرئیل امین بر او نازل شده است.
ای محمد نامهای مرا بزرگ دار و در برابر نعمت هایم تشکر نما و آنان را انکار مکن. همانا من خداوند یکتا هستم، من درهمشکننده شوکت ستمکاران و یار مظلومانم، دین مبین را زنده می کنم. من معبود تنهایی هستم که غیر از من کسی نخواهد بود، پس هر کس به غیر فضل من امید ببندد و از غیر عدالت من بترسد او را عذابی فوق العاده خواهم نمود؛ پس فقط مرا عبادت کن و فقط بر من توکل نما.
همانا پیامبری را مبعوث نکردم مگر اینکه چون زمان نبوّتش تمام شد، جانشین او را انتخاب نمودم. من تو را بر همه انبیا برتری دادم و نیز جانشین تو را از همه اوصیا برتر دانستم و تو را بواسطه دو فرزندت و دو نوهات حسن و حسین تکریم نمودم. پس حسن را معدن و مخزن دانش خود بعد از پایان امامت پدرش قرار دادهام.
اما حسین را کمکرسان وحی خویش قرار دادم، او را با شهادتش گرامی داشتم و پایان سعادتمندی را برایش مهر نمودم. او برترین شهدا است و والاترین مرتبه را دارا خواهد بود. توحید و نبوّت را با پیوستن به او کامل کردم و حجّت های خود را از نسل او قرار دادم. با اطاعت و پیروی از عترت او ثواب و اجر خواهم داد و با مخالفت با آنان عقاب خواهم نمود. سپس بعد از او سرور عابدان و زینت اولیای من علی بن الحسین و …خواهند بود.
و در پایان امامت را با وصایت فرزندش (محمد) کامل خواهم نمود. در وجود دوازدهمین وصی، کمال موسی و هیبت والای عیسی و بردباری ایّوب خواهد بود. در زمان غیبت او اولیای خاص من خوار میگردند و سرافکنده خواهند شد و همانند جمعی از اتراک و دیلمان ذلیل خواهند شد. پس کشته میشوند و بدن آنان را میسوزانند و ترس بر همه وجودشان حاکم میگردد ولکن من به واسطه او هر ظلمت و تاریکی را دفع خواهم نمود و لغزشها را از بین خواهم برد و اسارت و بدبختی را دفع مینمایم و درود و رحمت خدا بر آنان باد. اینان هدایتشدهگانند.
پی نوشتها:
(1) حرکت در حالی که گردن کج و متّکی بر دیگری باشد (ذلّت کامل).
(2) سه شب آخر ماه قمری که هوا خیلی تاریک است.
(3) کافی، کلینی، ج1، ص527 ؛ کمال الدین، صدوق، ج1، ص309 ؛ الغیبة، شیخ طوسی، ص143؛ الغیبة، نعمانی، ص62.