اسرار حج از ديدگاه عارف نامدار سيد عبدالله شبر
8 فوریه 2008
فرهنگ کوثر – شماره دوازده
مقدمه:
حركت ميهمانان و زوار بيت الله الحرام از سراسر جهان به عشق ديدار خانه معشوق و كعبه آمال و اجتماع آنان در سرزمين وحى در ماه ذىحجه پاسخ به دعوت شيخالانبياء «ابراهيم خليل الرحمان» است.
اين اجتماع بزرگ چيزى جز جلوه امت واحده نيست كه خدا را حاكم بر دل و گل خود و همه جهانيان مىدانند، اينان در ايام حج با اعمال عرفانى حج فانى در حق مىگردند تا پس از برگشت از حج مردم جهان را به خدا نزديك كنند و جهان را خدايى نمايند.
مرحوم سيد عبدالله شبر (1242 – 1188ه .ق) اين عارف نامدار در كتاب «الاخلاق» بيان اسرار و راز و رمز حج را با تكيه بر روايت فوق در هفده فصل چنين مطرح مىنمايد:
1 – نيت حج و زيارت خانه خدا
كسى كه تصميم حج و زيارت بيتالله الحرام را دارد، بايد بداند كه حجخانه او كارى والامرتبه است پس بايد خشنودى خداوند و تقرب به او را در نظر بگيرد و از رياكارى دورى جويد، در غير اين صورت تنها اموالش را نابود كرده و غير از خستگى و گناه چيزى نصيبش نشده است.
قبل از سفر به خانه حق بايد هر آنچه را با ستم از مردم گرفته برگرداند و بازگشتى حقيقى كند و بر پروردگارش با دامن آلوده به گناه وارد نشود. در سفر به سوى بيتالله سفر به سوى جهان آخرت را به يادآورد، بلكه آن را به سفر آخرت تبديل كند.
2 – توشه راه
زائر خانه خدا بايد بداند سفرى طولانىتر از اين خواهد داشت كه نياز بيشترى به ذخيره كردن اعمال صالح و نيكو دارد و بايد توجه كند مفاسدى همچون تظاهر به ريا، حج او را كه ذخيره سفر عظيمى است، ممكن است نابود كند.
3 – وسيله سفر
بايد شكرگزار صاحبخانه باشد كه وسيله سوارى برايش فراهم كرده است تا بارهاى سنگين او را منتقل كند وگرنه خود بايد بارش را به دوش مىكشيد. بايد يادآور مركبى شود كه او را به جهان آخرت منتقل مىكند و آن مركب جنازه اوست. پس تعجب و شگفتى از كسى است كه براى سفر مشكوك «آيا بتواند برود و يا نه» خود را آماده مىكند ولى براى سفر يقينى «مرگ» هيچگونه آمادگى ندارد.
4 – خريد لباس احرام
به هنگام خريد لباس احرام – دو قطعه پارچه ساده ندوخته – به ياد كفن و پيچيده شدن در آن بيافتد، او كه به زودى با دو قطعه لباس احرام در نزديكى بيتالله الحرام سراسر وجودش را مىپوشد – يكى را لنگ و ديگرى را رداء و حوله خويش قرار مىدهد – چه بسا اجل مهلت ندهد و سفرش را به پايان نرساند و با همين دو قطعه لباس احرام خدايش را ملاقات كند. پس همانطور كه براى ملاقات خانه خدا لباسى را بر تن مىكند كه مناسب خانه الهى و مخالف تزيينات دنيوى است، بداند كه بعد از مرگ با همينگونه لباس به ملاقات صاحبخانه مىرود. اين دو لباس – احرام و كفن – چقدر شبيه يكديگرند.
5 – بيرون رفتن از شهر و ديار
سالك به سوى بيتالله الحرام وقتى از شهر جدا مىشود بايد توجه كند كه سوى خداوند منان مىرود. پس توجه كند كه در اين سفر چه خواسته اى دارد؟! و به كجا رو مىبرد؟! و چه كسى را مىخواهد زيارت كند؟!
و نيز به ياد سفر آخرت بيفتد كه وابستگانش را براى هميشه رها مىكند.
6 – پيمودن صحراها و كوهستانها
زائر از صحراها و كوهها عبور مىكند تا به ميقات برسد، بايد سفر خويش را پس از خروج از دنيا تا به ميقات قيامت رسيدن را تصور كند و بداند كه در اين ميان منزلگاههاى وحشتزا و درخواستهاى گوناگون وجود دارد. آنان كه بين راه مانع وى مىشوند همانند نكيران و منكرانند و درندگان صحرايى و … خانه قبرند و تنهايى زائر در راه، تنهايى ترسناك خانه قبر و سختيهاى آنجاست پس جهت راه خويش و زاويههاى پرپيچ و خطرناك قبر تا قيامت توشه و ذخيرهاى را فراهم كنيد و با خود همراه داشته باشيد.
7 – احرام بستن و گفتن تلبيه در ميقات
حاجى و معتمر خانه كعبه بايد بداند تلبيه به معناى پاسخگويى به دعوت خدا است او اميدوار به پذيرش خويش باشد و از سوى ديگر ترس آن را داشته باشد كه از جانب حق ندايى برآيد «لا لبيك و لا سعديك»، تو را نپذيرفتهام و سعادت از آن تو نيست.
پس زائر در ميقات بين خوف و رجاء در برابر خدا مىايستد، تلبيه گفتن شروع و نقطه آغازين سير الى الله است كه جايگاهى عظيم و بزرگ دارد.
امام چهارم زينالعابدين(ع) چون به ميقات آمد تا لباس احرام بپوشد، مركب خويش را تا نگه داشت، چهرهاش زرد گشت و حالت مادى وى تغيير كرد، لرزه بر اندام مباركش افتاد و نتوانست ذكر شريف تلبيه را بر زبان جارى كند فرمود: «من مىترسم پروردگارم بگويد: «لا لبيك و لا سعديك» با تامل و زارى بسيار چون ذكر تلبيه را بر زبان جارى كرد، بيهوشى و غش بر آن حضرت عارض گشت و از روى مركب به زمين افتاد، اين حالتبراى آن بزرگوار تا پايان مراسم حج فراوان پيش مىآمد.
8 – ورود به شهر مكه
به هنگام ورود به شهر مكه بايد توجه نمود كه به پايان حرم الهى رسيده است اميدوار شود كه از عذاب و عقاب الهى در امان مىگردد و در عين حال اين اضطراب را داشته باشد كه اهليت نزديكى به حرم را پيدا نكرده باشد و بدين سبب او منفور نزد خدا باشد، پس اميدش در هر حال نزديكى به صاحب خانه باشد كه كرامت او شامل همه خواهد شد. او حق زائرش را مراعات مىكند و كسى را كه در جوار خانهاش قرار گرفتشريف و بزرگ مىشمارد.
9 – نگاه به خانه كعبه
زائر خانه خدا به هنگام ورود به مسجدالحرام و نگاه به كعبه عظمت صاحب خانه را با دل و جان درك كند و خود را در حضور او ببيند و اميدوار به ملاقات حضرت احديت در آخرت باشد همانطورى كه در دنيا زيارت كعبه نصيبش گرديد. و نيز در آن لحظه حركت مردم در صحنه قيامت و رفتن آنان را به سوى بهشت تصور كند كه به بعضى اجازه ورود داده مىشود و برخى را مانع مىگردند.
10 – طواف كعبه
حاجى به هنگام طواف خود را همانند فرشتگانى كه در اطراف عرش الهى طواف مىكنند بداند و توجه كند كه هدف از طواف ابتداء تا انتهاءاش گردش دل و قلب به دور صاحب خانه است از اينرو با نام خداوند از حجرالاسود شروع مىكند و بدان نيز ختم مىنمايد.
11 – لمس حجرالاسود
آنگاه كه دستبر روى حجرالاسود مىكشد و آن را مىبوسد بايد بداند كه با خداى كعبه بيعت مىكند تا از هر عملى كه معصيت او را به دنبال دارد دورى كند و تصميم بر وفاى به عهدش را داشته باشد، زيرا هر كس از بيعتبا صاحب كعبه تخلف ورزد دچار خشم و عذابش خواهد شد.
«حجرالاسود دست خداوند در روى زمين است مردمى كه با آن مصافحه مىكنند و آن لمس را مىنمايند گويا دستخدا را لمس كردهاند همانند شخصى كه دستبرادرش را گرفته و كف در كف او نهاده است.»
12 – گرفتن پرده كعبه و تمسك جستن به ملتزم
بعد از لمس و بوسيدن حجرالاسود با اشتياق و رغبتبيشتر به ديوار كعبه نزديك شو و بدنت را بدان مماس گردان به اميد حفاظت و دورى از آتش جهنم؛ زيرا هر جزئى از بدن كه به كعبه بچسبد از عذاب الهى مصون خواهند ماند، پس خود را به پرده كعبه بياويز و بيشترين رعايت را طلب مغفرت و آمرزش گناهان و ايمنى از عذاب جهنمش قرار ده همانند خطاكارى كه دامن بزرگترى را گرفته و با التماس و تضرع و درخواست عفو و بخشش رضايت آن بزرگتر را به دست مىآورد و آينده خويش را بيمه مىنمايد.
13 – سعى بين دو كوه صفا و مروه
مهمان خانه خدا هنگام سعى بين صفا و مروه خود را همانند شخصى مىبيند كه در آستانه سلطانى در تردد است و انتظار ملاقات با او را دارد اين تردد از آن جهت است كه مىخواهد اخلاص خويش را اثبات كند و رضايت و لطف را جلب كند در عين حال نمىداند او را به حضور مىپذيرد يا نه. پس رفت و آمد خويش را تكرار مىكند و چون خود صاحبخانه هفت مرتبه را معين كرده است بر هفتمين بار بسنده مىكند، در هر صورت سعىكننده بين صفا و مروه خود را بين دو كفه ترازو در صفحه قيامت مىبيند كوه صفا را كفه حسنات و مروه را كفه سيئات مىپندارد پس رفت و آمد بين آن دو براى آن است كه ببيند كدامين كفه بر ديگرى برترى دارد؟ عذاب بر غفران و يا غفران و آمرزش بر عذاب؟
14 – وقوف در سرزمين عرفات
اجتماع عظيم انسانهاى خداجو، مناجات و فرياد و ناله، از هر قوم و ملتى و نيز رفت و آمدهاى بسيار زياد به سوى مشاعر الهى همچون جبلالرحمة و مسجد نمره و … با توجه به اختلاف آراء پيشوايان مذاهب و پيروان آنان اعجاب انسان را برمىانگيزاند، او خداجويان را در اداء اين واجب الهى در سرزمين عرفات مىبيند، اين صحنه بزرگ حاجى را به ياد صحنه قيامت مىاندازد، او اجتماع انسانهاى آغازين و آخرين را به همراهى انبياء بزرگوار تصور مىكند و گويا مىبيند چگونه هر امتى به دنبال امام خويش است تا او را شفاعت كند.
آن هنگام با چنين تصورات زيبايى قلب شكسته خويش به خداى خود توجه پيدا مىكند و اعمال تو را در جمله قبول شدگان قرار مىدهد دعاهايت را مستجاب و مقبول مىگرداند و رحمتش را بر تو نازل مىكند، آرمانهاى مقدست تحقق مىيابد پس موقف عرفات از مواقف شريفهاى است كه انسان خداجو در آن مكان عظمتشرافت و بزرگى را به دست مىآورد.
15 – وقوف در مزدلفة «مشعرالحرام»
ورود در مشعرالحرام – كه جزء حرم مكى است – بعد از برون رفتن از حرم و قرقگاه الهى و اجازه مجدد صاحب خانه جهت داخل شدن در حرم او رحمتبازيافته ديگرى است، زيرا سرزمين عرفات خارج از محدوده حرم امن است و مشعرالحرام جزء حرم امن مىباشد در اين سرزمين، بر دربهاى رحمتخداوند نزديك گشتهاى، نسيم لطف و رحمت و مهربانى او بر تو بار ديگر مىوزد.
16 – رمى جمره عقبه
در سرزمين منىسرزمين منى جاى اطاعت محض در برابر خالق و آفريدگار است. زائر بايد اظهار بندگى كند و طوق عبوديت را بر گردن نهد و هيچگونه وسوسهاى را از ناحيه عقل و انديشه و نفس نپذيرد. خود را در جايگاه ابوالانبياء ابراهيم خليل مىبيند، زيرا كه شيطان خواستحج او را در اين مكان ناخالص كند و او را گرفتار هواى نفسانى نمايد. اما خدا فرمان داد تا شيطان را از خود براند. او هم با سنگ شيطان را از خويش دور كرد و ريشههاى وسوسه شيطانى را خشكانيد.
17 – قربانى در منى
انجام قربانى چيزى جز اظهار اطاعت محض و تسليم در برابر خداوند نيست. حاجى اميدوار است كه در برابر هر جزئى از قربانى بتواند جزئى از بدن خويش را از آتش عذاب الهى برهاند و به وعدههاى نيكوى خداوند دستبيابد، مسلم هر چه تعداد قربانى بيشتر شود و خود قربانى از قوت بيشترى برخوردار باشد تاوان بيشترى را در برابر آتش جهنم خواهد پرداخت.
مرحوم شبر در كتاب خود دو فصل ديگر در زيارت مدينه رسول الله(ص) دارد كه با آوردن آن اسرار و معارف مناسك را از ديدگاه آن عارف آگاه به پايان مىرسانيم:
1 – ديدار از شهر پيامبر خدا
آنگاه كه از مكه معظمه بازگشتى و به ديدار مدينه منوره پرداختى چون چشمتبر ديوارهاى شهر مدينه افتاد، به ياد آور كه اين همان مدينهاى است كه خداوند آن را براى پيامبرش انتخاب كرد تا بعد از هجرت در آنجا سكنى گزيند، همان شهرى است كه پيامبر(ص) واجبات الهى و سيره خويش را در آنجا به اجرا گذاشت. در آن شهر مبارزات و مجاهدتهاى زيادى را عليه دشمن انجام داد. دين و شريعتخويش را كامل نمود و در آنجا به ملاقات پروردگارش شتافت و آرامگاه شريفش مزار همگان گرديد.
در وقت ورود به شهر پيامبر توجه داشته باش كه قدم خويش را در جايگاه قدمهاى پيامبر خدا(ص) گذاردهاى و به هنگام تردد در اين شهر نقطهاى را پا نمىگذارى مگر اينكه در آنجا قدمهاى مبارك پيامبر نهاده شده است پس با آرامش قدم بردار و راه رفتن و قدم زدن حبيب خدا را در آن كوچه ها يادآور شو، آرامش آن حضرت را از ياد مبر و از اعمال زشت و ناروا پرهيز كن، زيرا زحمات تو را از بين مىبرد پس حريم باعظمتش را عزيز دار و همانند يارانش در برابر او با نرمش و آرامى سخن بگوى.
2 – زيارت پيامبر خدا(ص) و ائمه معصومين(ع)
زائر پيامبر خدا و ائمه بقيع – عليهم صلوات الله – به هنگام ورود به حرم لازم استبا طهارت خاضعانه و خاشعانه در برابر قبر و ضريح آنان بايستد و آنان را همانند زمان حياتشان زيارت كند و زياد به قبور متبركه آنان نزديك نگردد همانگونه كه در زندگى آنان به خود اجازه نزديك شدن زياد را به آنان نمىدادى.
توجه داشته باش آنان از حضور تو آگاه هستند ايستادن، نشستن و زيارت تو را مىبينند، سلام و درود تو را دريافت مىدارند و به جاى خود مىرسانند پس آنان را زنده در آرامگاه خويش بدان و آنگونه زيارت كن كه در حال حياتشان به خدمت رسيدهاى، مقام والايشان را در ذهن خود تصور كن كلمات زيبا و موعظههاى شيرين و دلنشين و نصيحتهاى شفابخششان را به يادآور و همه را به گوش جان بشنو، زيرا كه هدايتشان سعادتبخش و آرامش آفرين بوده و خواهد بود.