تاريخچه مسجد النبی (ص) از آغاز تأسيس تا سال 87 هجری
9 فوریه 2008
میقات حج فارسی
تألیف: احمد محمد صالح/ ترجمه و تحقیق: احمد زمانی
مدینه منوره و مسجدالنبی
سال سیزدهم بعثت بود كه حدود 75 نفر از انصار در عقبه منی با رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بیعت نموده1 و سپس به مدینه منوّره بازگشتند. نزدیك به سه ماه از این قضیه تاریخی گذشته بود كه آنان و گروهی دیگر از مهاجران بسیاری از روزها، صبحگاهان به خارج مدینه می آمدند و در انتظار آن حضرت می نشستند، سرانجام روز دوشنبه 18 ربیع الاوّل فرا رسید، طبق معمول بامداد آن روز نیز به خارج مدینه رهسپار شدند و در آنجا تا نزدیكى های ظهر، چشم به راه نشستند امّا خبری نشد.
تا اینكه ظهر آن روز رسول گرامی اسلام از طریق ذوالحلیفه وارد مدینه شدند و خبر به مردم مدینه رسید، زن و مرد، كوچك و بزرگ در نزدیكی مسجد قبا به استقبال آن حضرت شتافتند، همگی در نهایت خرسندی و شادمانی به یكدیگر تبریك می گفتند و این شعر را با همدیگر می خواندند:
طَلَع البَدْرُ عَلَینا مِنْ ثَنیات الوداع3 / وَجَبَ الشكُر علینا ما دَعا لِلّهِ داع4
در آن هنگام ابوبكر جهت عرض خیرمقدم، خدمت رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ آمده، گفت: مردم مدینه مشتاقانه منتظر قدوم شمایند. پیامبر ـ ص ـ فرمود: در انتظار برادرم علی بن ابی طالب ـ علیه السلام ـ هستم.
آن حضرت 15 روز در قبا توقف كرد تا علی علیه السلام ـ به همراه همسرش فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ به آن حضرت ملحق شدند. در این مدت، مسجد قبا را تأسیس كرد و در ضمن، خانه های مدینه از بت و بت پرستی پاكسازی گشت5 سپس رسول خدا ـ ص ـ سوار بر مركب عازم ناحیه بالای مدینه منطقه بنوعمرو بن عوف شده و در آنجا مسكن اختیار نمود.6
انس بن مالك گوید:
رسول خدا ـ ص ـ به همراه بعضی، چهارده شب در آنجا اقامت گزیدند، در این ایام بود كه به دنبال گروهی از قبیله بنی نجار فرستادند و آنان را به نزد خود فراخواندند آنها هم بلافاصله با شمشیرهای برهنه به اقامتگاه آن حضرت آمده، در خدمتشان حضور یافتند. انس ادامه می دهد: رسول خدا ـ ص ـ را دیدم سوار بر مركب و ابوبكر با گروهی از بنی نجار در كنارش ایستاده و به سوی قبیله بنی نجار حركت كردند تا به خانه ابو ایوب انصاری ره ـ رسیدند،7 حضرت بعد از نزول اجلال این آیه شریفه را خواندند:
«ربّ انزلنی منزلاً مباركاً و أنت خیر المنزلین».8
ابن اسحاق می گوید: رسول خدا ـ ص ـ در خانه ابوایوب انصاری بود تا مسجد و خانه اش ساخته شد و سپس به خانه خود در جوار مسجد منتقل گردید.9
كوشش رسول خدا ـ ص ـ جهت ساختن مسجدالنبی
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ خطاب به گروهی از بنی نجار فرمودند: این مكان را بهمراه آنچه دارد ارزش یابی و قیمت گذاری كنید تا جهت بنای مسجد خریداری شود، بنی نجار گفتند: به خدا قسم چیزی نخواهیم گرفت; زیرا شما زمین را برای خدا می خواهید. در آن زمین نخل خرما، قبر عدّه ای از مشركین و ساختمان مخروبه ای وجود داشت كه به همین جهت در اطراف آن دیواری كشیده شده بود. بعد از جلب رضایت قبیله بنی نجار، پیامبر عظیم الشأن دستور داد: درختها را قطع كردند و قبرها را بهمراه ساختمان مخروبه صاف و هموار نمودند، و برای ساختن مسجد آماده ساختند.
سخن نزدیكتر به واقع اینكه: رسول خدا ـ ص ـ أسعد بن زراره10 را نزد خود خواسته و فرمودند: زمین متصل به مسجدی را كه در آن نماز می خوانیم بخرید تا مسجد مناسبی را بنا كنیم. أسعد بن زراره عرض كرد: ای رسول خدا! این سرزمین متعلق به دو یتیم به نام «سهل» و «سهیل» فرزندان رافع بن عمرو بن نجّار است كه مسئولیت و سرپرستی آن دو، به عهده من است و شما می توانید در این زمین مسجد را بنا كنید. رسول خدا ـ ص ـ فرمودند: «حتماً باید قیمت زمین را بگیرید». لذا پس از ارزشیابی قیمت زمین را به یتیمان پرداخت نمودند11 و سپس آن را تصرف كردند.12
پیامبر گرامی اسلام ـ ص ـ به همراه دیگر اصحاب ـ كه در بنا و ساختن مسجد دست اندركار بودند ـ ابتدا پایه های مسجد را از سنگ چیده، سپس دیوارهای آن را با خشت های خامی كه مسلمانان طبق دستور آن حضرت فراهم كرده بودند، ساختند، ستونهایش را از تنه های درخت خرما قرار داده بودند و قسمتی از سقفش را با شاخه های نخل خرما پوشاندند و بخش زیادی از سقف آن بدون پوشش ماند.13
نورالدین سمهودی نقل می كند كه پیامبر اكرم ـ ص ـ هنگام ساختن مسجد چنین زمزمه می كرد:
اللّهم لاخیر اِلاّ خیر الآخرة / فارحم الأنصار و المهاجرة14
و نیز گفته است كه امیرالمؤمنین علی علیه السلام ـ با مهاجرین و انصار در كـنـار رسول خـدا ـ ص ـ مشغول كار بود و این رجز را می خواند:
لایستوی من یعمر المساجد / یدأب فیها قائماً و قاعد
و مـن یـری عـن الـغـبـار حـائـذاً15
وضعیت هندسی ساختمان مسجد النبی در آن روز بدین صورت بود كه: مقدار سه ذراع16 از دیوار به وسیله سنگ و بقیه آن با خشت خام بنا گردید، و چنانكه گفته شد: سقف مسجد از شاخه های نخل خرما بود و این شاخه ها بگونه ای به همدیگر چسبیده و در كنار هم چیده شده بود كه آفتاب به داخل نفوذ نمی كرد. ولیكن چنان نبود كه از نفوذ آب باران جلوگیری كند، لذا بعد از مدتی، وقتی باران باریدن گرفت آب به داخل مسجد چكّه كرد، و برای مسلمانان مشكلاتی را بوجود آورد كه بناچار سقف را گِلكاری نمودند.
مراغی از ابن نجار نقل می كند: از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در مورد كیفیت و چگونگی ساختمان مسجد سئوال كردند، فرمود:
«عریشی كعریش موسی، خشیبات، والأمر أعجل من ذلك» ؛ «مسجد من سایبانی همانند سایبان موسی ـ علیه السلام ـ است كه چوبهایی بهمراه داشت، (او سپس فرمود:) مرگ و اجل با سرعت تمام به سراغ انسان خواهد آمد».17
دورانی از عمر مسجد نگذشته بود كه یاران پیامبر اكرم ـ ص ـ پیشنهاد كردند مسجد را گسترش دهند و گفتند چنانچه آن حضرت موافق باشند ساختمانی محكم تر بسازند، كه رسول خدا ـ ص ـ همان جواب را تكرار فرمودند.18
ارتفاع و بلندی دیوار مسجد به اندازه قد یك نفر می شد،19 هنگامی كه خورشید بالا می آمد، طول سایه دیوار به اندازه یك ذراع (دو قدم) می شد و نماز ظهر توسط مسلمانان اقامه می گردید و آنگاه كه به دو ذراع می رسید نماز عصر می خواندند.
نماز رسول خدا و مسلمانان به سوی بیت المقدس برگزار می شد زیرا قبله مسجدالنبی از ابتدای تأسیس تا مدت یكسال و اندی به سوی بیت المقدس بود، همانطوری كه رسول اكرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ قبل از هجرت در مكّه به سوی بیت المقدس نماز می گزارد.
مساحت مسجدالنبی ص ـ در اولین مرحله
استاد محمد حسنین هیكل می نویسد:20 مساحت مسجدالنبی در اولین مرحله عبارت است از 35 متر طول و 30 متر عرض كه در مجموع چنین می شود: 1050 = 30×35 در این مـرحله، بـخـشی از مسجد جهت سكونت فقرا اختصاص داده شد، آنان مورد توجه رسول خدا ـ ص ـ بودند، و مسلمانان دیگر برای آنان غذا می آوردند، آنها در وقت نماز اولین صف را تشكیل می دادند و در میدان جهاد از پیشتازان بودند. اینان بعد از مدتی به «اصحاب صفّه»21 معروف شدند.
جایگاه اصحاب صُفَّه تا امروز همچنان باقی است كه سادات و اشراف و بزرگان در این مكان می نشینند و عبادت می كنند.
ندای اذان از مسجدالنبی ـ ص ـ
پس از سپری شدن كارهای ساختمانی مسجد، ندای ملكوتی اذان توسط وحی مقرر و اعلام گردید، و وقت نمازها بوسیله اذان معلوم می شد.
یعقوبی می نویسد: دوران آغاز و صدر اسلام مؤذّن مسجدالنبی «بلال حبشی» بود و گاهی نیز «ابن ام مكتوم» اذان می گفت، بدین صورت كه هركدام زودتر در نماز حضور پیدا می كردند اذان را او و اقامه را دیگری می گفت.22
تغییر و تعیین قبله مسجدالنبی توسط پیامبرـ ص ـ
سال دوّم هجرت ـ نیمه ماه رجب، بعد از غزوه بدر اولی بود كه ـ خدای سبحان اراده كرد تا قبله گاه مسلمانان را از جانب بیت المقدس به سوی كعبه تغییر دهد.23 اینجا بود كه این آیه را به رسول خدا نازل نمود:
«قد نری تقلب وجهك فی السماء فلنولینك قبلة ترضیها فولّ وجهك شطر المسجد الحرام، و حیث ماكنتم فولّوا وجوهكم شطره…» .24 ؛ «ما صورت تو را كه به سوی آسمان نگاه می كنی و در انتظار فرمان ما برای تعیین قبله نهایی هستی می بینیم و اكنون تو را به سوی قبله ای كه از آن خشنود باشی بازمی گردانیم، پس روی خود را به جانب مسجدالحرام كن، و در هركجا بودید صورت خود را به جانب آن گردانید».
رسول گرامی اسلام پس از 17 ماه نماز به جانب بیت المقدس، وقتی خواست قبله مسجدالنبی را تغییر دهد به گروهی از اصحاب خود دستور داد در زوایای مسجد بایستند تا جهت قبله را به سوی مسجدالحرام مشخص كند. در این هنگام جبرائیل نازل شد و با قدرت الهی تمام موانعی را كه جلو چشم رسول الله ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ قرار داشت برطرف ساخت، و سپس عرض كرد: ای رسول خدا! قبله را در جای خود قرار ده ـ پیامبر ـ ص ـ با دیدن كعبه معظّمه، قبله را در مسجد خود بدان سو تأسیس نمود بطوری كه قبله مسجد در مقابل ناودان كعبه واقع شد. آنگاه جبرائیل عرض كرد: درست قبله در جای خود قرار دارد.
بعد از پایان یافتن قبله مسجد، جبرائیل با اذن خداوند ـ متعال ـ هرآنچه در مقابل چشم رسول خدا ـ ص ـ جهت دیدن كعبه معظّمه محو شده بود به جای خود برگرداند.
بدین ترتیب درب جنوبی مسجد بسته شد و قبله و محراب در جای آن قرار گرفت كه روبروی ناودان كعبه واقع شده است.25
بازسازی و گسترش مسجدالنبی به دست مبارك رسول خداـ ص ـ
شش سال از ساختن بنای مسجدالنبی گذشت. در سال هفتم هجری غزوه «خیبر» پیش آمد، رسول گرامی اسلام به همراه مسلمانان در نبرد با یهود در قلعه های خیبر به پیروزی رسیدند، پس از آن مدینه منوره یكپارچه در اختیار رسول خدا ـ ص ـ قرار گرفت و هر روز بر جمعیت مسلمانان افزوده می شد و عده ای بدانجا هجرت می كردند. به همین جهت اصحاب و یاران پیامبر ـ ص ـ پیشنهاد بازسازی و توسعه مسجد را نمودند، حضرت با طرح آنان موافقت نمود، كه به فرمایش امام صادق ـ علیه السلام ـ: رسول خدا ـ ص ـ در مرتبه دوّم، مسجد را توسعه دادند و آن را از ناحیه طول و عرض ـ هر كدام ـ به 100 ذرع رسانیدند.26
در این مرحله شكل و چهار چوبه مسجد تغییر كرد; یعنی طول هر ضلع به صد متر رسید و بصورت مربّع درآمد. و در روایت دیگر آمده است: كه به صورت مربعی درآمد كه هر ضلع آن 50 متر شد. البته شكل اصلی آن تغییری نكرد، زیرا در مرحله اوّل كه از سنگ و خشت خام و تنه درخت خرما و شاخه های آن تشكیل شده بود در مرحله بعد نیز از همین مواد و وسائل استفاده شد، لیكن نحوه چیدن دیوارها تغییر كرد بدین نحو: كه خشت ها را بصورت جفت دركنار یكدیگر و سپس هر دو را مخالف دوتای دیگر ـ عمودی و افقی قرار دادند.27
مراغی از ابن زباله نقل می كند كه: رسول خدا ـ صلى الله علیه و آله و سلم ـ تصمیم بر آن داشت كه در قسمت قبله مقداری به مسجد اضافه كند، كه با رحلتش، این تصمیم عملی نگردید. وی در استدلال برای سخن خود می گوید: زیرا روزی رسول خدا ـ ص ـ در محل اقامه نماز خود ایستاده بود كه با دست مباركش اشاره به دیوار سمت قبله نموده و فرمود: «لو زدنا فى مسجدنا» از این جمله چنین برمی آید، كه حضرت آرزو می كرد مسجد را از جانب قبله توسعه دهد.
توسعه مسجدالنبی ـ ص ـ در سال شانزدهم هجری
عمر بن خطاب در زمان خلافت خود (در سال 16 هجری) درصدد برآمد كه مسجدالنبی را از طرف قبله توسعه دهد، از این رو تصمیم گرفت خانه عباس بن عبدالمطلب را كه در سمت قبله مسجد واقع شده بود خریده، به همراه خانه خودش به مسجد ضمیمه نماید كه عباس در آن روزها با فروش خانه اش موافقت نكرد. لیكن پس از مدتی خودش آن را به مسلمانان هدیه نمود و خانه او و قسمتی از خانه جعفر بن ابی طالب در توسعه، جزء مسجدالنبی شد.28
در این هنگام ستونهای چهارگوشه آن در كنار خانه مروان بن حكم قرار گرفت و در نتیجه، از قسمت جنوبی 5 متر به مسجد اضافه شد كه محلّ محراب به جلوتر منتقل گردید. همچنین از قسمت غربی 5 متر و در قسمت شمالی 15 متر توسعه یافت. و از آنجا كه خانه همسران رسول خدا ـ ص ـ در بخش شرقی مسجدالنبی قرار گرفته بود و بعد از رحلت آن حضرت همچنان در آنجا زندگی می كردند، و از همه مهمتر مدفن مبارك پیامبر ـ ص ـ و از سویی قبر ابی بكر در آن قسمت در منزل عایشه واقع بود، در قسمت شرقی مسجدالنبی تغییر حاصل نشده و همچنان باقی ماند. در این مرحله از توسعه، خانه ابوبكر كه در ناحیه غربی بود، در داخل مسجدالنبی قرار گرفت.
گفته شده: كه حفصه دختر عمر خانه ابوبكر را ـ كه در ضلع غربی بوده، و وی در زمان زندگیش نیازمند گشته بود ـ به /4000 درهم خرید كه در دو مرحله (مقداری در زمان عمر و باقیمانده آن در زمان عثمان) ملحق به مسجدالنبی گردید.29
با همه این تغییر و تحول، در ساختمان مسجدالنبی تغییر زیادی حاصل نشد; زیرا پایه ها همانند سابق سنگچین و قسمت بالای دیوار با خشت خام چیده شد. ستون های مسجد از تنه نخل خرما و سقف آن از شاخه های نخل بود. فقط جهت استحكام از پایه های بیشتری استفاده گردید. و تعداد دربهای ورودی آن به 6 عدد رسید.
بازسازی مسجدالنبی ص ـ در زمان خلافت عثمان ـ مرحله چهارم ـ
در سال 24 هجری كه عثمان به خلافت رسید، مردم پیشنهاد توسعه مسجدالنبی را به او دادند و در این زمینه با او صحبت كردند و از كمبود جا در مسجد شكوه نمودند. در پی آن اظهار ناراحتی ها، عثمان با بزرگان از اصحاب، مشورت كرد، كه آنان جهت تخریب و بازسازی مسجد اتفاق نمودند، آنگاه عثمان مردم را دعوت نمود و بر فراز منبر رفت، بعد از حمد و ثنای الهی چنین اظهار نمود: ای مردم تصمیم گرفته ام، مسجدالنبی را خراب كنم و آن را تـوسعه دهم، شنیدم رسول خدا ـ ص ـ فرمود: هركس مسجدی را برای خدا بسازد، خداوند ـ منّان ـ در بهشت خانه ای برای او بنا خواهد نمود.30
«عمر بن خطاب» قبل از من این مسجد را توسعه داد، ولیكن امروز برای این جمعیت مكان بیشتری لازم است. من با خبرگان از اصحاب رسول خدا ـ ص ـ مشورت كردم، همه آنها بر خرابی و بازسازی و توسعه مسجدالنبی اتّفاق نمودند.31
مردم سخنان عثمان را تأیید و تحسین كردند و برای او دعا نمودند. بنابراین عثمان مسجدالنبی را تخریب كرده، در ضلع جنوبی و غربی، هركدام 5 متر اضافه نمود مانند آنچه در زمان عمر انجام گرفته بود. گرچه در ضلع شمالی، مقدار توسعه از زمان عمر كمتر شد ولیكن در مجموع نزدیك به دو برابر زمان عمر بر مساحت مسجد افزوده شد.
در این مرحله از توسعه، ساختمان مسجدالنبی وضع و كیفیت بهتری پیدا كرد. زیرا در این بازسازی پایه دیوارهای مسجد را از سنگهای زیبا و حكاكی شده، با استفاده از آهك و گچ بنا نهاده و پایه های وسط را از سنگهای سوراخ شده قرار دادند كه در داخل سوراخ ها آهن و سپس اطراف آن را سرب ریختند، سقف مسجد را از چوبهای مخصوصی بنام ساج پوشاندند، لذا نسبت به سابق از استحكام بهتر و بیشتری برخوردار گشت.
این بار نیز در ناحیه شرق مسجد هیچگونه تغییر و توسعه ای حاصل نگردید، چرا كه خانه های همسران رسول خدا ـ ص ـ همچنان باقی بود، و بعضی از همسران آن حضرت در آنـجا سـكـونـت داشـتـنـد. كه نزدیكترین این خانه ها، خانه عایشه بود و در اطاق او رسول خدا ـ ص ـ و ابوبكر و عمر دفن شده بودند.
توسعه و زیادی زمان عثمان تا سال 87 هجری باقی ماند، كه تغییر محسوسی نكرد. پس می توان مساحت مسجدالنبی را به متر مربع در چهار مرحله به ترتیب ذكر كرد:
1 ـ مرحله اوّليه ـ سال اوّل هجرت ـ 1050=30×35
2 ـ مرحله دوم ـ سال هفتم هجرت ـ 2433=49/33×49/33
3 ـ مرحله سوم ـ سال 16 هجرت ـ 4875=75×65
4 ـ مرحله چهارم ـ سال 24 هجرت ـ 5950=70×85
پی نوشتها:
1 – دكتر محمد ابراهیم آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ص 172، ـ آنان 73 نفر مرد و 2 نفر زن به نامهای: اُمّ عماره و اُمّ منیع، از انصار بودند ـ به نقل از «الطبقات الكبری»، ج 1، ص 221.
2 – بحارالانوار، ج 19، ص 104، حدیث 1.
3 – ثنیة الوداع: كوههای مشرف مدینه منوره است كه در مسیر مكّه واقع شده. مردم مدینه مسافران را تا آنجا مشایعت می كردند.
4 – ترجمه شعر: آشكار شد بر ما ماه شب چهارده از كوههای ورودی شهر، واجب است بر ما حمد و ثنای الهی، مادامی كه ثناگویی دارد.
5 – كامل بن اثیر، ج 2، ص 107.
6 – بحارالانوار، ج 19، ص 106 ـ روایتی دیگر از ابن اسحاق: رسول خدا ـ ص ـ تصمیم گرفت داخل مدینه شود بر شتر خود سوار شد و بهمراه بعضی از صحابه براه افتادند، در میان كوچه های مدینه به خانه هریك از انصار مى رسید جلوی ناقه او را می گرفتند و می گفتند: ای رسول خدا! قبیله ما با آنچه به همراه دارد، در خدمت شما است به خانه ما داخـل شـوید و مـا را مـفتخر ســازید. رســول خدا ـ ص ـ می فرمود: «جلوی ناقه را رها كنید همانا او مأمور است» افسار شتر را بر روی گردنش نهادند. آمد تا در میان قبیله بنی نجّار جلوی خانه «ابوایوب انصاری» و محلّ مسجد فعلی «مِرْبد» زانو به زمین زد، رسول خدا پیاده شد، و این افتخار نصیب ابوایوب گردید. (سیره ابن هشام، ج 2، ص 140 ـ تاریخ طبری، ج 2، ص 116).
7 – سنن ابی داود، ج 1، ص 123.
8 – سوره مؤمنون: 21.
9 – سیره ابن هشام، ج 2، ص 143 ـ فی منزل الوحی، چاپ هفتم، دارالمعارف، ص 449.
10 – اسعد بن زراره از بزرگان قبیله بنی نجار بود، او با عده ای دیگر از مسلمانان در آنجا نماز می گزارد، رسول خدا در ابتدای هجرت با آنان در اطاق كوچكی نماز اقامه می نمودند زیرا «ابن امّ مكتوم» كه از سوی آن حضرت به مدینه آمده بود عدّه ای را با احكام اسلام آشنا نمود.
11 – 10 دینار پرداخته شد (زادالمعاد، ابن القیم الجوزی، ج 2، ص 56).
12 – فی منزل الوحی، 449.
13 – ابن كثیر، البدایة و النهایة، ج 3، ص 214. نهایة الأدب، جزء 16، ص 344.
14 – ترجمه شعر:
پروردگارا در مقابل خوبیهای جهان آخرت خوبی وجود ندارد ــ پس رحمت بفرست بر انصار و مهاجرین.
15 – دكتر محمد ابراهیم آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ص 211 ـ وفاءالوفا باخبار دارالمصطفی، ج 1، ص 329. سیره ابن هشام، ج 2، ص 142. ابن هشام می گوید: از بسیاری از اهل شعر پرسیدم گفتند علی بن ابی طالب ـ ع ـ آن را خوانده ولیكن معلوم نیست قائل و گوینده چه كسی است؟ آن حضرت یا دیگری، ترجمه رجز:
مساوی نیست كسی كه در ساختن مساجد مشاركت دارد و ـ در حال ایستاده و نشسته ـ تلاش می كند
با كسی كه سعی می كند غبار بر لباسش ننشیند
16 – در ذرع هاشمی 33/49 سانتی متر بوده است.
17 – الحاوی للفتاوی للسیوطی، ج 2، ص 76. منزل الوحی، ص 450.
18 – دلائل النبوة بیهقی، ج 1، فصل مسجدالرسول. زادالمعاد، ج 2، ص 56.
19 – و گفته شده یك وجب از قد یك انسان بیشتر بوده است.
20 – صفَّة: بضم «صاد» و تشدید «فاء» بر وزن ضُلَّةْ، سكوئی است بزرگ به شكل مربع مستطیل كه در جهت شمالی مقبره رسول خدا ـ س ـ واقع شده و حدود 30 سانتی متر از سطح زمین مسجد بلندتر است ( وفاءالوفاء، ج 2، ص 453)
21 – سیره ابن هشام، ج 2، ص 156. تاریخ پیامبر اسلام، ص 212.
22 – فی منزل الوحی، ص 451.
23 – دكتر محمد ابراهیم آیتی: تاریخ پیامبر اسلام، ص 218 ـ ابن اسحاق می گوید: 18 ماه پس از هجرت در ماه شعبان قبله تغییر یافت. ـ سیره حلبی، ج 2، ص 257 ـ بحارالانوار، ج 19، ص 199 حدیث 2 : نقل می كند: معاویة بن عمار از امام صادق ـ علیه السلام ـ سؤال كرد؟ چه زمـــانی رسول الله ـ ص ـ از بیت المقدس به كعبه منصرف شد. امام صادق ـ ع ـ فرمودند: «بعد از برگشت از غزوه بدر».
24 – بقره: 144.
25 – وفاءالوفاء بأخبار دارالمصطفی، ج 1، ص 365.
26 – مدینه شناسی، سید محمد باقر نجفی، ص 35. به نقل از اعلاق النفیسه، ص 65 ـ 64.
متر 33/49 = 100 ذرع ــ مساحت مسجدالنبی ، مترمربّع 49/33×49/33=2433
27 – أخبار مدینة الرسول، ص 93.
28 – بین عباس بن عبدالمطلب و خلیفه كشمكش زیادی شد تا اینكه در دادگاه قاضی به نفع عباس حكم نمود، آنگاه عموی پیامبر عباس آن را به مسلمین هدیه نمود و جزء مسجد شد. (محمد حسنین هیكل، فی منزل الوحی، ص 453 ـ سید محمد باقر نجفی، مدینه شناسی، ج1 ص 36 به نقل از «تاریخ ابن عساكر»).
29 – محمد حسنین هیكل، فی منزل الوحی، 454.
30 – صحیح مسلم، كتاب المساجد، باب فضل بناءالمساجد و الحث علیها، حدیث 24 (533) ص 378.
31 – تاریخ الرسل والملوك،ج 5/2113.