گفتگوی خبرگزاری رسا با نويسنده كتاب «حقايق پنهان»، ٢٦/١٢/١٣٨٥
19 ژانویه 2008
رسا، سرویس فرهنگی ـ به مناسبت بیست و هشتم صفر، سالروز شهادت امام حسن مجتبی(ع) در گفتوگویی با حجتالاسلام زمانی، نویسنده كتاب حقایق پنهان به بررسی زندگی و جنبههای شخصیتی آن امام همام پرداختیم.
س: بارزترین ویژگیهای شخصیتی امام حسن مجتبی (ع) را بیان فرمایید؟
ج: صفات امام حسن مجتبی (ع) در دو محور قابل توجه است. نخست صفات برجسته شخصی آن حضرت مانند زیباییهای جسمی، توانمندیها و سلامت بدنی است كه در این باره رییس فرقه مالكیه، انس بن مالك یا احمد بن حنبل میگوید: «كان الحسن اشبه برسول الله» نزدیكترین فرد از نظر ویژگیهای جسمی به پیامبر، امام مجتبی (ع) است و یا دارای صفاتی مانند علم همراه با تیزهوشی، درایت و حافظه قوی بود، به گونهای كه در دوران كودكی، حافظ كل قرآن است. بسیاری از احادیثی را كه از جدش، رسول خدا(ص) تنها یكبار شنیده است، حفظ میكند. از دیگر صفات برجسته شخصی او پاكدامنی است. از ابتدای كودكی تا اواخر عمر هرگز گناهی از او سر نزد. هرگز نسیان و فراموشی بر او وارد نشد و به دیگر سخن، كسی از مسلمانان در عصمت او شك نكردهاست، چون معصوم كسی است كه هرگز در زندگی خود گرفتار اشتباه، فراموشی و لغزش نشود. ایشان چهرهای بود كه اهل سنت و شیعه نسبت به پاكی و طهارت او اعتراف كردهاند.
محور دومی كه میتوان به عنوان صفات برجسته این امام بزرگوار مطرح كرد، صفات اجتماعی و سیاسی ایشان است. وضعیت خانوادگی امام حسن مجتبی(ع) سبب شده بود كه در میان همه خانوادههای عرب و غیر عرب آن روز سربلند و برجستهتر از دیگران باشد، چرا كه هم علوی(ع) و هم نبوی(ع) بود. پدرش رسول مكرم اسلام(ص) یكی از پیامبران اولوالعزم در جهان بود. مادرش فاطمه(س)، عصمت كبرا بود. پدرش علی(ع) برجستگیهایی داشت كه بزرگان آن روز و امروز به آن اعتراف كردهاند.
از صفات برجسته اجتماعی این امام شیعه(ع) قدرت اعجاز و انجام امور خارقالعادهای بود كه دیگران از انجام آنها عاجز بودند، به عنوان مثال در فصل زمستان در برابر چشمان همه از نخل خشكیدهای میوه میطلبد، خرمای تازه آن را میگیرد و به دیگران هدیه میكند. از دیگر صفات برجسته اجتماعی ایشان بحث اجابت خواستهها و به تعبیر دیگر مستجاب الدعوه است. مردم كوفه و مدینه نزول باران پس از دعای ایشان را دیدند. زنده شدن زنی كه از دنیا رفته بود را با دعای امام مجتبی(ع) دیدند. برجستگیهای اجتماعی و سیاسی این امام گرانقدر زبانزد عام و خاص آن روز و پس از آن بود. در مسائل سیاسی و مسائل نظامی برجستگیهایی ویژهای داشت.
س: پژوهش در سیره امام مجتبی (ع) چه ضرورتی دارد؟ و چه كاربردی برای امروز ما دارد؟
ج: معرفی امام مجتبی (ع) میتواند الگویی را برای جوامع مسلمان و غیر مسلمان بسازد. زیرا آشنایی با ایشان، شناخت معیارهای شخصیتی این امام بزرگوار از جمله راستی، امامت و رهبری راستین است. در این راستا احساس میشود كه دشمنان اسلام كوشیدهاند با ایجاد یك خط انحرافی، حكومت امیرالمؤمنین(ع) را به گونهای جلوه دهند كه پس از آن دیگر كسی هوس داشتن حكومت علوی را نكند، برای همین اتهامهای فراوانی را به امام مجتبی (ع) زدهاند، از این رو طرح زندگی سیاسی و معرفی آن حضرت در بحرانهای مختلفی كه در زمان حاكمیت امیرالمؤمنین(ع) به وجود آمد، ضروری به نظر میرسد. معرفی این شخصیت بزرگ میتواند راهكاری برای همه بزرگان، دلسوزان باشد.
س: ویژگیهای سیاسی امام حسن (ع) با توجه به وضعیت خاص خانوادگی ایشان چه بود؟
ج: در میان اهلبیت (ع) و خاندان بنیهاشم، امام مجتبی(ع) چهرهای سیاسی داشت. دشمن هرگز نمیتوانست او را غافل كند. فریب دهد و یا از وجود او استفادههایی در راستای اهداف ننگین خود داشته باشد. از این جهت ایشان با توجه به 25 سال خانه نشینی امیرالمؤمنین (ع)، تشكیل حكومت علوی(ع) و سالهای پایانی هجرت رسولخدا (ص) با بسیاری از سردمداران و احزاب سیاسی آن زمان آشنا بود. معاویه، عمر و عاص، ولید بن عتبه و چهرههایی را كه آن روز هركدام ادعای حاكمیت داشتند و میكوشیدند تا بخشی از امكانات جامعه اسلامی را در دست بگیرند، خوب میشناخت. نكته دیگر چهره پاك سیاسی ایشان بود، به گونهای كه خلیفه دوم از ایشان خواست تا در هیئت مشاوره درباره مسایل سیاسی شركت كند، گرچه به ایشان حق رأی نداده نبودند، ولی از فكرشان در این راستا استفاده میكردند. كسی كه چندین سال در جریان كلانترین تصمیمگیریهای سیاسی آن روز بود، در زمان حاكمیت امیرالمؤمنین (ع) به عنوان امام جمعه موقت و سخنگوی امام علی(ع) شناخته شده بود. همه اینها نشان دهنده برجستگیهای خاص ایشان در مسائل سیاسی و حاكمیت اسلامی است.
س: هنگام مطالعه زندگی امام حسن مجتبی(ع) بخشی قابل توجه از آن را مسأله صلح امام حسن (ع) دربرمیگیرد. چرا جامعه اسلامی به سویی رفت كه امام حسن (ع) حكومت را با پذیرش صلح به معاویه میسپارد؟
ج: فاصله زمان صلح امام حسن مجتبی(ع) و رحلت پیامبر(ص) نزدیك به سی سال بوده است كه زمان كمی نیست، ولی این پرسش مطرح است كه چرا جامعه به صلح و بركناری امام مجتبی(ع) گرایش پیدا كرد. نكته اول این بود كه با غفلت مسلمانها و اعتماد به نفسی كه داشتند یك تشكیل و سازماندهی بسیار قوی در میان دشمنان به وجود آمد. حاكمیتی كه از سوی شام هر روز امید سرنگونی حكومت علوی را داشت و به هر بهانهای میكوشید تا حكومت مركزی را تضعیف كند و این نه تنها در زمان امیرالمؤمنین (ع)، بلكه انحرافهای آن در زمان حاكمیت خلیفه دوم و سوم هم دیده میشد. جدایی تدریجی مردم از سیره پیامبر(ص) و تلاش حاكمیت برای دگرگون كردن فرهنگ مردم در طول بیست و پنج سال، سیره پیامبر (ص) را میتواند عوض كند. كما اینكه مخالفتهایی كه از میان اصحاب مانند اباذر و چهرههای دیگر دیده میشد، نشان دهنده جدایی تدریجی جامعه اسلامی از سیره و حاكمیت رسولالله بود. نكته دیگر، فراموشی مردم است كه چه بودند و چه ارزش آفرینیهایی داشتند. 25 سال فاصله یعنی یك نسل رفتهاند و نسل دیگر روی كار آمدهاند. از طرف دیگر آن الگوهایی كه میتوانستند به گونهای نمای كمرنگی از وجود رسول الله (ص) باشند و جامعه كوچكتری را به جای پیامبر اداره كنند، در جنگها به ویژه جنگ صفین، به شهادت رسیدند. 36 نفر از شخصیتهایی كه هر كدام برای جامعه آن روز یك معیار بودند، در لیلهالحریر به شهادت رسیدند. نتیجه آن شد كه امام مجتبی (ع) دست خالی شود و جامعه دست به خود فراموشی میزند. از آن طرف انسجام و تشكل دشمن بیشتر میشود. این دو حركت را وقتی كنار هم بگذارید، نتیجهاش آن میشود كه این جامعه روی پای خودش نمیتواند بایستد. امام خودش را نمیتواند حفظ كند. رهبری پاك، زیبا و برجسته را نمیتواند حفظ كند، برای همین به پذیرش صلح و حاكمیت معاویه تن میدهد.
س: صلح امام مجتبی(ع) چه تأثیری در جامعه آن روز داشت؟
ج: در این باره باید صلحنامهای را كه امام حسن (ع) تنظیم و امضا كردند، مطالعه كرد، چون معاویه برای دست یافتن به صلح گفت هر چیزی را كه امام بنویسد، امضا میكند. در حقیقت پیشنهاد صلح از جانب معاویه بود. یكی از شایعههای نادرست این است كه گفته میشود، امام مجتبی (ع) درخواست صلح كرد، در صورتی كه چنین نبوده است در كتاب «حقایق پنهان» ادله مختلفی بیان شده كه پیشنهاد صلح از سوی معاویه و طرفداران وی بوده است تا جامعه اسلامی را فشل كنند، چون وقتی وارد جامعهای میشوید كه با حكومت درگیر است، هنگامی كه اسم صلح برده میشود، نیروها سست میشوند.
امام مجتبی(ع) مواد صلحنامه را در هشت محور تنظیم كرده است. در این مواد هشت گانه امر دایر است به اینكه اسلام ناب رسول الله(ص) با یك جنگ داخلی از بین برود، یا امام مجتبی (ع) طرحی را مطرح كنند كه نیروها درگیر نشوند و جنگ داخلی راه نیفتد، اما اسلام ناب به عنوان شیرازهای برای جامعه باقی بماند.
نكته دیگر مربوط به وضع بیتالمال است كه حضرت آن را طوری تنظیم میكند كه كسانی كه در راه اسلام سرمایههای مادی و معنوی خود را مصرف كردهاند، بهرهای از آن داشته باشند، پس روشن میشود كه صلحنامه در جهت تأمین نسبی برای نگهداری اسلام ناب تنظیم شده است. در این صورت هر چند حكومت از نظر ظاهری از دست رفته، ولی انسجام نیروهای داخلی و آمادگی آنان برای حركت بعدی باقیمانده است. پس اگر جنگ روی میداد، شاید صدها و هزاران انسان از بین میرفتند، ولی پس از صلح میبینیم حجر بن عدی و یارانش در منطقه شام به شهادت میرسند. شهادت آنها در شام سبب میشود كه وقتی معاویه به عنوان امیرالحاج به مدینه میآید، عایشه در خانه راهشان نمیدهد و میگوید شما بزرگترین جنایت را مرتكب شدید، چرا كه پیغمبر(ص) فرموده بود كسی كه دستش به اینها برسد یاغی و طاغوت است. چرا این كار را كردید؟!
نكته دیگر این است كه از زمان صلح امام مجتبی (ع) تا واقعه كربلا بیست سال فاصله است. در این بیست سال كارهای بسیاری در زمینه فرهنگی، انسانسازی، نیروسازی و كارهای زیربنایی به وسیله امام حسن(ع) انجام شد كه پس از قیام ابی عبدالله(ع) بنی امیه متزلزل شد. نكته آخر در این مبحث این است كه تنظیم صلحنامه به آن شكل سبب تشكیل جنبشهای آزادی بخش فراوانی شد كه در برابر حكومت بنیامیه ایستادند كه نمادی از تأیید و درخواست تحقق صلحنامه امام مجتبی(ع) بود.
س: جنگ روانی معاویه در برابر شخصیت و حكومت امام حسن (ع) به چه صورت و با چه روشهایی انجام شد؟
ج: جنگ روانی همیشه حرف نخست را در جهان میزند. آدمهای عاقل پیش از اینكه دست به اسلحه ببرند و برای سرنگونی یك حكومت كار كنند، ابتدا دست به عملیات جنگ روانی میزنند. پس از ترور امیرالمؤمنین (ع) و شهادت آن حضرت، زیباترین كار را امام حسن(ع) با تشكیل حكومت قانونی انجام داد، حكومتی كه بر اساس آرای مردم بود.
سه روز پس از شهادت امیرالمؤمنین (ع) حاكمیت امام مجتبی (ع) تثبیت شد، ولی از همان زمان معاویه جنگهای روانی را برای حكومت تازه نفس امام(ع) آغاز كرد. از جمله كارهای معاویه در این راستا فراخواندن نیروهای لشكر امام(ع) با ترفندهای مختلفی بود كه تأثیر عجیبی هم داشت.
نكته دوم شایعهپراكنی نسبت به قتل افراد یا صلح بود، بدین گونه كه معاویه صدها نفر را مأمور كرده بود كه در مكه، كوفه و مدینه شایعه صلح را پراكنده كنند. خود این شایعهها سبب شد كه برخی از نیروهای نزدیك و مورد اعتماد امام مجتبی (ع) شك كردند و حتی به امام حسن (ع) اعتراض كردند كه چرا این كار را بدون مشورت ما انجام دادهای؟ این جنگ روانی انسجام جامعه اسلامی را از هم گسست.
س: راهبرد امام حسن(ع) در برقراری ارتباط و ایجاد همبستگی بین قبیلههای مختلف برای جهان امروز اسلام چگونه عملی میشود؟
ج: امام مجتبی (ع) پس از همه تهدیدها، تطمیعها و ارعابها نه تنها هیچ اهانتی به چهرههای برجسته احزاب یا گرایشهای مختلف فكری نكرد، بلكه بیشترین احترام را نسبت به آنان ابراز كرد. در طول حاكمیت امام مجتبی (ع) جایی دیده نشد كه آن حضرت به بزرگان قبیلهها، حتی به حكومت عمر و عثمان كوچكترین اهانتی انجام دهد. جاذبه امام(ع) در این زمینه شگفتآور بود. پس نكته نخست اصل احترام متقابل است.
نكته دوم برای برخورد با ترفندهای دشمن كه امروز هم میتواند كارساز باشد، حفظ انسجام داخلی است. حفظ چهرههایی كه به نوعی در انسجام جامعه و در شكلگیری افكار صحیح جامعه نقش دارند. امام مجتبی (ع) در انسجام نیروهای داخلی بیشترین نقش را داشت. مثلاً در جریان صلح وقتی كه برخی اعتراض میكنند و به امام میگویند كه مذلّ المؤمنین هستی و تو جامعه را به خواری كشاندی، حضرت با آرامش با آنان برخورد میكند و آنها را راهنمایی میكند. وحدت مسلمانها، توجه به ارزشهای واقعی، اجرای قوانین و توجه به سنتهای اصیل دینی از مسایلی بود كه حضرت به آنها توجه داشت. تلاش برای خارج نشدن از معیارهای حكومت علوی از نكتههایی بود كه با همه فشارهایی كه بر امام مجتبی (ع) بود، آن را حفظ كرد.