سحر و جادو
22 آگوست 2008
سحر از جمله عناوینی است که در اعصار مختلف و سرزمینهای گوناگون، محل گفتگو بوده و از آن طرفداری میشده است؛ بعضی آن را پدیدهای اجتماعی، عدهای دیگر پدیدهای سیاسی و برخی هم آن را خرافه و ساختگی پنداشتهاند. مهم آنکه سحر و جادو همچون ابزاری بُرنده مورد سوء استفاده استثمارگران اقتصادی و سیاسی قرار گرفته است و به واسطه آن قدرت خویش را تثبیت نموده و چند روزی بر سلطه غیرقانونی خود ادامه دادهاند. از سوی دیگر مردم پاکطینت به همراه مشعلداران هدایت با آن به مبارزه پرداختهاند و چهرههای مزوّر و غیرواقعی سلطهگران و اعمال جادویی آنان را بر ملا ساخته و رسوایشان کردهاند. با این مقدمه کوتاه به بررسی آن میپردازیم.
سحر چیست؟
معنای لغوی: خلیل بن احمد فراهیدی متوفای سال 175 هجری قمری در کتاب «العین» مینویسد: السحر؛ کل ما کان من الشیطان فیه معونة؛ هر چه شیطان دستی برای کمک به آن برآرد، سحر نامیده میشود. باز آورده است: الأخذة التی تأخذ العین ـ هر چیزی که چشم بظاهر آن را ببیند و حقیقتش چیز دیگری باشد سحر است.(1)
ابن منظور، لغوی معروف و متوفای سال 711 هجری قمری مینویسد: السحر؛ عمل تقرّب فیه الی الشیطان و بمعونة منه ـ هر کاری که عامل آن در تحققش نیاز به کمک و تقرّب به شیطان دارد سحر است. سپس اضافه میکند: سحر آن چیزی است که در چشم ظاهر میشود تا جایی که بینند گمان میکند واقعیت همان چیزی است که دیده و حال آنکه اصل و حقیقت چیز دیگری است.(2) و در آخر مینویسد: کلّما لطف مأخذه و دقّ فهو سحر؛ هر چیزی که ریشه و اساس آن ظرافت و دقتی خاص دارد که بر دیگران پوشیده است سحر نامیده میشود.(3)
علامه طبرسی(ره) فرموده: السحر عمل خفی لخفاء سببه یصوّر الشئ بخلاف صورته و یقلبه عن جنسه فی الظاهر ولا یقلبه عن جنسه فی الحقیقة الاتری الی قوله تعالی: یُخَیَّلُ إِلَیْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّها تَسْعى(4) ؛ سحر کاری پنهانی است زیرا علل و اسباب آن پشت پرده انجام میگیرد، به طوری که آن چیز را به گونهای دیگر جلوه میدهد، گویا تغییر ماهیت داده (همانند تبدیل براده چوب به برنج پخته شده) آیا نمیبینید خداوند فرموده: ساحران چنین وانمود کردند که ریسمانها و چوبهای آنان به سوی موسی(ع) در حرکتند.(5)
علامه طریحی در ذیل آیه شریفه: (إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاَّ رَجُلاً مَسْحُوراً)(6) پیروی نمیکنید شما مگر مرد ساحری را ـ میگوید: مسحورا عن الحق ـ مسحور کسی است که از حق و حقیقت جدا شده گویا واقعیت چیز دیگری است، سپس اضافه میکند: سمّی السحر سحرا لانّه صرف عن جهته، علت نامگذاری آن است که شخص سحر شده از جهت و حقیقت و واقعیت موجود منصرف شده، چیز دیگری را میبیند و باور دارد.
و باز در ذیل آیه شریفه: قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ(7) ؛ بگو پس چرا افسون و سحر میشوید، مینویسد: ای فکیف تخدعون عن توحیده و یموه لکم ـ پس چگونه نیرنگ میخورید و از توحید و یگانگی خداوند جدایتان میکنند و امر بر شما پوشیده است.(8)
پس از مجموعه مطالبی که گذشت بدست آمد که: هر کاری که جلب رضایت شیاطین را در بر داشته باشد و شامل خدعه، مکر، حیله و چشمبندی باشد و باطل را به صورت حق جلوه دهد سحر نامیده میشود.
معنای اصطلاحی سحر
هر سخن و نوشته و کاری که جسم، قلب و عقل انسان مسحور را تحت تأثیر قرار دهد و به وی آسیب رساند (مستقیم یا غیر مستقیم، موقت و یا دائم) سحر نامیده میشود، چه در قالب دعا و اوراد، قسمها، رقیهها، دمیدن و فوت کردنها، به کارگیری فرشتگان و اجنه و… باشد.(9)
از این رو صاحب «ایضاح الفوائد» فرمودند: استحداث الخوارق امّا بمجرد التأثیرات النفسانیه فهو سحر…؛ ایجاد کارهای خارقالعادهای که در اثر تأثیر امور نفسانیه ساحر در مسحور بوقوع پیوندد «سحر» نامیده میشود و چنانچه انجام امور خارقالعاده با کمک گرفتن از قدرت زمین و افلاک و یا ستارگان (اجرام آسمانی و زمینی) انجام گیرد «طلسم» نام میگیرد و اگر امر خارقالعاده با کمک گرفتن از ارواح انسانها ممکن شد آن را «عزائم» مینامند، که در داخل همین تعریف، سخنچینی و نمامی نهفته است و آن را «نیرنجات» نامیدهاند.(10)
اقسام سحر
از آنجا که سحر از علوم شگفتانگیز و غریبه شمرده شده و هر کسی در آن وادی قدم گذاشته سعی کرده به هر راهی که وجود دارد برود و به هر جایی که ممکن است تمسک جوید تا کار جدید و نویی را ارائه نماید و دیگران از ابطال و خنثی نمودن آن سر در نبرند، همه علل فوق سبب شده تا انواع و اقسام متعددی طرح گردد و با کمال تأسف ساحران راههایی را طی کردهاند که از ابتدای راه با فطرت پاک آنان ناسازگار بوده و شرع مقدس با آن مخالفت نموده است، لکن آنان اهداف نفسانی خویش را دنبال کرده و فطرت خویش را به فراموشی سپردهاند.
علامه طباطبایی (ره) و دیگر مفسران به برخی از آن اقسام اشاره کردهاند. ما هم به همان مقدار بسنده میکنیم:
1ـ سیمیا: در این گونه سحر قوای ارادی انسان با قوای مادی مخصوصی هماهنگ میگردد و نتیجه آن به دست آوردن قدرت فوقالعادهای است که توسط آن کارهای شگفتی را در طبیعت انجام میدهند، همانند تصرف در مخیّلات مردم که آن را چشمبندی (سحرِ دیدگان) مینامند.
2ـ لیمیا: در این نوع سحر، قوای ارادی ساحر با ارواح قوی و عالی دیگر تماس میگیرد و سپس آنها را به تسخیر خود در میآورد، همانند تسخیر ارواح اجنه و یا ارواحی که موکّل بر حوادثند و یا ستارگان و افلاک کوچک و بزرگی را در اختیار دارند. در این صورت آنچه از جانب ارواح عالیه انجام میشود، ساحر به حساب خویش میآورد.
3ـ هیمیا: در این قسم ساحر با ایجاد هماهنگی و ترکیب بین قوای آسمانی (عالم بالا) و بعضی از عناصر زمینی (عالم پایین) تأثیراتی را بوجود میآورد که آن را «طلسم» مینامند، همانند رابطه آسمانی ستارگان با حوادث مادی زمین، که در رسیدن فلان کس به هدف خاص، تأثیر بسزایی دارد.
4ـ ریمیا: استخدام قوای نامرئی مادی چیزی بوسیله ساحر که تأثیر شگفتانگیز و خارقالعادهای را بدنبال دارد و بینندگان از آن بیخبرند. این نوع سحر، شعبده نام دارد.
5ـ کیمیا: در این نوع سحر، مادهای را با چند عنصر دیگر ممزوج مینمایند، و آن ماده بر اثر گرما و سرما وضعیت ویژهای پیدا میکند، همانند آنچه در ریسمانهای ساحران فرعونی احتمال دادهاند، و از این قبیل و بر این قیاس.
مرحوم شیخ بهایی (رض) میگوید: بهترین کتابی که در زمینه سحر و جادو در شهر هرات یافتم، «کله سر»(11) نام داشت.
باید گفت امروزه به اقسام سحر عناوین دیگری نیز ملحق گردیده است، همانند:
1ـ تنویم مغناطیسی (هیپنوتیزم): در این نوع سحر، ساحر با اراده و نگاههای کوتاه و طولانی و اشاره انگشتان دستها به بعضی از اشخاص، آنها را به خواب میبرد و سپس روح او را با بعضی ارواح نزدیک میکند و پرسشهایی انجام میدهد، و مسحور بعد از تمام شدن مدت و یا باطل شدن سحر بیدار میگردد.
احضار ارواح با عملیات خواببندی به شیوههای مختلف انجام میگیرد و امروزه هم متداول است.
2ـ خافیه: در این نوع سحر، ساحر حروف و اسامی مورد نظر خویش را میشکند و سپس از اجزای خرد شده، اسم فرشتگان و شیاطین موظّف و موکّل بر آن را در میآورد و نیز دعایی که از حروف تجزیه شده آن درست شده استخراج میکند و یا میخواند و آنگاه به مقصود خویش میرسد.
این چند نمونه از انواع سحری است که عدهای به دنبال آن رفتهاند و هنرنمائیهای بیفایده و یا کم فایدهای را هم بدنبال داشته است.(12)
ویژگیهای سحر
1ـ در همه اقسام سحر منبع و مأخذ کاری که انجام میگیرد پنهان و مخفی است و نیاز به تمرینهای متعدد و گوناگون دارد، که هر کس اینگونه آزمایشات و تمرینها را انجام دهد بدان دست مییابد. ساحر در انجام کارهای خود به دنبال عوامل تلقینی، استفاده و کمک گرفتن از شیاطین، نیرنگ، خدعه، چشمبندی، تردستی و سرعت در انتقال و عمل است. او حقایق را پنهان میکند زیرا چنانچه روشن شود شگفتی خود را از دست میدهد و قطعاً در آن صورت عملی جاذب و اعجابانگیز نخواهد بود.
2ـ ساحر در انجام عمل خویش مدعی مبانی اعتقادی و ایدئولوژی نبوده و نمیتواند باشد، و آنچه را انجام میدهد حقیقتاً منحصر به او نیست، بلکه افراد زیادی ممکن است آن را انجام دهند و از آن اطلاع داشته باشند.
3ـ هر یک از انواع سحر قابل ابطال و نابودی است و افرادی میتوانند همزمان عمل ساحر را خنثی کنند و یا آنچه پشت پرده و دور از دیدگان بیننده انجام میشود بر ملا سازند.
4ـ ساحران و عملیات سحر، همیشه ابزاری در دست ابرقدرتها بوده و یا در راستای تأمین امور اقتصادی و زندگی مادی و دسترسی به شهوات دیگر استخدام شده و مورد بهرهبرداری قرار گرفتهاند.(13)
با آنچه گفته شد معلوم میشود عملیات سحر چیزی است که تحقق یافته و غیرقابل انکار است و در شریعتهای گذشته هم با آن مبارزه شده و بخشی از توان و عمر پیامبران الهی جهت مبارزه با آن صرف گردیده است؛ زیرا سحر، مایه جذب و اغفال افراد زیادی بوده و قدرتها و سلطهها از آن به عنوان ابزار استفاده مینمودند و با سحر به مبارزه پیامبران میرفتند و عدهای هم با آن درصدد حل امور اقتصادی و به دست آوردن خواستههای شهوانی خویش بودهاند.
عملیات سحر گرچه شگفتانگیز و اعجابآور است و قدرت بسیاری در توجه و اقبال عامه مردم دارد، تا آنجا که بعضی آن را خارق العاده پنداشته و هم طراز معجزه پیامبران الهی دانستهاند لکن باید بدانیم که بین سحر و معجزه تفاوتی ماهوی وجود دارد و تباین و اختلاف آن دو، اساسی است.
نگاهی گذرا به معجزه
در کتابهای کلامی تعریفهای مختلفی از معجزه شده است. در اینجا به تعریف مشهوری که شارح شرح تجرید، علامه فاضل قوشچی، بدان پرداخته اکتفا میکنیم:
المعجزة انّها امر خارق العادة، مقرون بالتحدّی(14) مع عدم معارضة ـ معجزه کاری است برخلاف وضعیت عادی، در راستای ادعایی که پیامبران دارند بدون اینکه کسی بتواند با آن معارضه کند یا همانند آن را انجام دهد.(15)
تعریف فوق، معجزات پیامبران و امامان معصوم (علیهم صلوات الله) را شامل میگردد گرچه از تنوع بسیار زیادی برخوردار بوده و هماهنگ با عصر و زمان خویش انجام میگرفته است مانند تبدیل شدن عصای موسی به افعی و ید بیضا(16) و شکاف دریا(17) و نیز زنده نمودن اموات و شفای بیماریهای صعب العلاج و… از جانب عیسی بن مریم(س)(18) و شق القمر(19) و آوردن قرآن کریم(20) و مشخص نمودن قبله در مسجد النبی(21) در آن روز و… صدها و هزاران معجزه دیگر که هیچیک از موارد فوق را نمیتوان با سحر و ساحران قیاس کرد. بسیاری از معجزات، امروز هم عظمت و سنگینی و اقتدار خویش را حفظ کردهاند و میتوان به جهان علم و اندیشه امروز عرضه نمود و همان ادعاهایی را که از سوی پیامبران پاک الهی مطرح بوده بار دیگر مطرح کرد، و به یقین برای هیچ کس میدان مبارزه و معارضهای باقی نخواهد ماند و نمیتوانند همانند معجزات فوق را ارائه نمایند.
اما در رابطه با سحر و جادو، چنین نیست؛ زیرا پیشرفت علم و دانش به جایی رسیده که امروزه کمتر میتوان اسباب و علل برخی از امور را پنهان نگه داشت و مردم را اغفال کرد و از بیخبری آنان سوء استفاده کلان نمود.
اشتباه بزرگ برخی از دانشمندان غربی
نویسندگان مغرب زمین به عنوان اسلامشناس اظهار نظر کردهاند و با کمال تأسف سحر را هموزن دین و شریعت الهی برشمردهاند. در دائرة المعارف الاسلامیة آمده است:
اسلام مذهبی است که با کمال صراحت اعمال خارق العاده را میپذیرد زیرا در جهانبینی او جهان دارای دو چهره است.
1ـ جهان مادی، که همان است که با حواس پنجگانه (لامسه، باصره، سامعه، ذائقه و شامه) درک میشود.
2ـ جهان ارواح (همان جهان غیب و ماوراء ماده است)، که میتوان به آن از طریق سحر یا دین نزدیک شد و اتصال برقرار کرد.(22)
باید توجه کرد که جهان غیب وماوراء عالم ماده محدود به عالم ارواح نیست که بشود با سحر بدان نزدیک شد، آن هم سحری که ویژگیهای آن شمرده شد. قرآن با صراحت کامل با سحر و سپس با ساحران برخورد میکند و سحر را عملی باطل و فاسد و غیرواقعی و ساحران را افرادی فاسد برمیشمارد.
فَلَمَّا أَلْقَوْا قالَ مُوسى ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَیُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لا یُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِینَ ، هنگامی که ساحران کارهای سحرآمیز خود را روی صحنه آورند موسی (علیه السلام) گفت: آنچه شما آوردهاید سحر است که خداوند به زودی آن را باطل میکند زیرا خداوند عمل مفسدان را اصلاح نمیکند(23).
و در جواب نسبت سحر به موسی (علیه السلام) از سوی فرعونیان، قرآن میگوید:
قالَ مُوسى أَ تَقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جاءَكُمْ أَ سِحْرٌ هذا وَ لا یُفْلِحُ السَّاحِرُونَ، موسی(ع) گفت: آیا حق را که به سوی شما آمده است سحر بر میشمارید؟ این سحر است؟ در حالی که ساحران رستگار و پیروز نمیشوند.(24)
در مجموع قرآن برای ساحر و عملیات سحر هیچگونه رستگاری و عاقبت بخیری نمیبینید. در سوره طه میفرماید: وَ لا یُفْلِحُ السَّاحِرُ حَیْثُ أَتى * فَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ سُجَّداً قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى؛ ساحر هر کجا برود رستگار نخواهد شد. در پی این نتیجه ساحران در برابر موسی بر زمین افتادند و در حال سجده بر حق، ایمان خویش را به پروردگار هارون و موسی اعلان داشتند.(25)
تنزیه پیامبران الهی از سحر
یهودیان از جمله اقوامی بودند که سحر، در میان آنان متداول بود. آنان به نیاکان ساحر خویش میبالیدند و بدان افتخار میکردند و برای توجیه کار خود به دو گفتار تمسّک میجستند:
1ـ سلیمان بن داود (علیه السلام) صاحب سحر و جادو بود و حکومت بزرگ خویش را با این شیوه اداره میکرد.
2ـ خداوند دو فرشته از فرشتگان خویش به نامهای هاروت و ماروت را فرستاد تا به مردم سحر بیاموزند و کارهای خویش را از این طریق انجام دهند.
دو توجیه فوق سبب شد تا معجزات و اعمال خارق العاده پیامبران را با دید سحر و جادو بنگرند و آنان را صاحبان وحی و متکی به ماوراء عالم هستی ندانند. قرآن کریم با این دو دیدگاه به مبارزه پرداخته و توجیهات تخیّلی آنان را افشا میکند و میفرماید:
وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ عَلى مُلْكِ سُلَیْمانَ وَ ما كَفَرَ سُلَیْمانُ وَ لكِنَّ الشَّیاطِینَ كَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَیْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ ما یُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلا تَكْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی الآْخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كانُوا یَعْلَمُونَ ؛ یهودیان از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم میخواندند پیروی میکردند. سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود و) کافر نشد ولکن شیاطین کفر ورزیدند و به مردم سحر آموزش دادند و از آنچه بر دو فرشته بابل، هاروت و ماروت، نازل گردید (فرشتگان طریق سحر کردن را برای آشنایی با طرز ابطال آن به مردم یاد میدادند) و آن دو فرشته به هیچ کس چیزی نمیآموختند مگر آنکه تعهد میگرفتند ما وسیله آزمایش شما هستیم کافر نشوید. (از این تعلیمات سوء استفاده نکنید) ولکن یهودیان از آن دو فرشته مطالبی را میآموختند تا بتوانند به وسیله آن میان مرد و همسرش جدایی اندازند. (نه اینکه از آن در جهت ابطال سحر بهره برند) ولی آنان هرگز نمیتوانند بدون اذن خداوند ضرر برسانند. یهودیان قسمتهایی را آموختند که برایشان زیانآور بود و نفعی نداشت و به طور مسلم میدانستند هر کس خریدار اینگونه متاع باشد بهرهای در آخرت نخواهد برد، و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را بدان میفروختند، چنانچه میفهمیدند.(26)
مفسران اهل سنت و شیعه ذیل آیه شریفه فوق مطالب زیادی را نگاشتهاند و در تفسیر و تبیین آن احتمالات فراوانی دادهاند، تا جایی که علامه طباطبائی (ره) میگوید: چنانچه همه این احتمالات جمع شود و در توجیهات مقابل آن ضرب گردد، حاصل آن به 1/260/000 خواهد رسید.(27)
خداوند سبحان در آیه شریفه، نسبت سحر را به سلیمان پیامبر و دو فرشته پاک، هاروت و ماروت، از سوی یهودیان رد میکند و آن را تهمت و گمانی بیش نمیداند.
از سوی دیگر حق جل و علا حکومت پرقدرت سلیمان را هدیهای الهی به انسانی والا و برگزیده معرفی نموده است: وَ لَقَدْ آتَیْنا داوُدَ وَ سُلَیْمانَ عِلْماً وَ قالاَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی فَضَّلَنا عَلى كَثِیرٍ مِنْ عِبادِهِ الْمُؤْمِنِینَ * وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ وَ قالَ یا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَ أُوتِینا مِنْ كُلِّ شَیْءٍ إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِینُ ؛ و همانا ما به داود و سلیمان مقام دانش عطا کردیم که (به شکرانه آن) گفتند: ستایش و سپاس خدای را که ما را بر بسیاری از بندگان با ایمانش فضیلت و برتری عنایت کرد، و سلیمان که وارث ملک داود شد به مردم گفت: ما را زبان مرغان آموختند و از هر گونه نعمت عطا کردند. این همان فضل و بخشش آشکار خداوند است.(28)
نگاهی به شأن نزول آیه 102 بقره
در ذیل آیه شریفه «وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ عَلى مُلْكِ…» چند روایت از امامان معصوم (علیهم صلوات الله) و افراد دیگر همچون ابن عباس درباره شأن نزول آن آمده است که به دو روایت اکتفا مینمائیم:
1ـ امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمود: چون سلیمان بن داود(ع) از دنیا رفت، ابلیس علم سحر را تدوین کرد و در طوماری پیچیده و بر آن نوشت: این دانشی است که آصف بن برخیا(29) برای سلطنت سلیمان نوشته و از گنجینههای بزرگ است. هر کس بدان عمل کند بر آرمانهای بسیار زیادی دست خواهد یافت سپس او را در زیر تخت سلمیان دفن کرد و بعد گروهی را به درآوردن آن طومار راهنمایی نمود.
چون آنان بر طومار دست یافتند گفتند: عجب، سلیمان به خاطر داشتن علم سحر بر ما حکومت میکرد و بر ما غالب بود. لکن مؤمنین پاسخ دادند: سلطنت سلیمان از سوی خدا بود او بنده و پیامبر به حق خداست.(30)
2ـ امام علی بن موسی الرضا(ع) در گفتگویی با مأمون فرمود: هاروت و ماروت دو فرشته بودند که سحر را به مردم میآموختند تا به وسیله آن از شر ساحران در امان باشند و سحر آنان را باطل کنند و این آموزش را به کسی نمیدادند مگر اینکه به او میگفتند ما وسیله آزمایش شمائیم مبادا با به کارگیری نابجا به آن کفر ورزید. پس جمعی برخلاف تعهد خود عمل کردند و کافر شدند چون میان مرد و زنش جدایی میانداختند. از این رو خداوند فرمود:وَ ما هُمْ بِضارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ ؛ آنان قادر به وارد کردن ضرر و زیان به احدی نیستند مگر آنکه خداوند بخواهد(31)
سحر در عصر حاضر
امروزه نمیتوان سحر و جادو را یک مسأله خیالی و پنداری دانست بلکه در جای خود حقیقت و اثری خاص دارد. قدرت نفسانی ساحر، تصرف او در حواس دیگران، استفاده از فنون و قوانین بعضی از علوم غریبه، بهرهبرداری از خواص ناشناخته فیزیکی و شیمیائی اجسام، ارتباط با ارواح انسانها و یا اجنه، ظواهری را میآفریند و هیئتی را تشکیل میدهد که واقعیت آن چیز دیگر است.
بهرهبرداری از خوابهای مصنوعی معمولی (هیپنوتیزم) و یا آنچه همراه با بیارادگی و سستی و لختی اعضاء و جوارح و منوّم(32)، «مانی تیزم» است، و هم چنین انتقال افکار و تأثیر بر احساسات طرف مقابل به «تلهپاتی» مشهور و معروف است. در یکی از مجلات فرانسوی آمده بود: در اثر عملیات خواببندی مرد سیاهپوستی را به خواب مصنوعی فرو بردند. سپس درنده خویی گرگها را به وی تلقین کردند. در آن حال او به افراد حمله میکرد و بعضی را همانند گرگ گاز میگرفت و اشتهای خوردن گوشت آنان را نیز داشت.
گاه نیز پیاز در کنار منوَّم میگذارند و به او تلقین میکنند که آنچه میخورد گلابی و یا سیب است، و اعترافات فراوانی از این قبیل.(33)
میتوان گفت عملیات بیهوشی که امروز به وسیله متخصصان بر روی بیمار انجام میشود و با تزریق آمپول و یا خوراندن قرص و شربت او را ساعتها به حالتی میبرند که گاه سختترین عملیات جراحی را تحمل میکنند،(34) و کارهای دیگر… همه اینها نوعی از عملیات سحر و یا خواببندی (هیپنوتیزم و تله پاتی و…) است، که دارای درجات و مراحل مختلفی است، و برخی از آن استفاده مثبت میکنند و برخی هم استفادههای ناهنجار و غیر انسانی و غیر اخلاقی مینمایند، که هر کدام حکمی جداگانه دارد.
در فرهنگ دهخدا آمده است: مانی تیزم همان خواب مغناطیسی است که با اشارههای دست و نگاه، لختی و سستی و بیارادگی در طرف (منوّم) بوجود میآید.
این عمل قرنها پیش از این در ایران، از سوی مسمر معروف بوده است، عیاران از جمله نسیم برای جابجایی افراد ناباب و یاغی که با مقاومت آنان روبرو میشدند از عملیات خواببندی استفاده میکردند و سپس جابجایی صورت میگرفت، همانند آنچه اسماعیلیان در قلعه الموت انجام میدادند.(35)
مجموعه آنچه گذشت، چیزی است که تحقق یافته و در مواردی مفید و حائز اهمیت بوده، همانطور که ضرر و زیانهایی را نیز بدنبال داشته است. به این ترتیب چنانچه افرادی بخواهند از جهل و بیخبری مردم سوء استفاده کنند و بعضی از توانمندیهای خویش را در راه اغوا و فریفتن افکار عمومی بکار گیرند مسلماً عملی ناصواب است.
پی نوشتها:
(1) کتاب العین، ج 3، ص 135
(2) لسان العرب، ج 4، ص 348
(3) تفسیر نمونه، ج 1، ص 266 به نقل از ابن منظور.
(4) طه/ 66
(5) مجمع البیان، الطبرسی، ج 1، ص 170
(6) اسراء/ 47
(7) مؤمنون/ 89
(8) مجمع البحرین، طریحی (م 1087)، ص 324
(9) مکاسب محرمه، شیخ مرتضی انصاری، ص 32، چکیده ای بود از آنچه شیخ اعظم (رض) از قواعد و سرائر و منتهی علامه نقل کرده است.
(10) همان، ص 33 ؛ ایضاح الفوائد، ج1، ص405
(11) هر حرفی از آن نشانگر انواع سحر گذشته است: ک: کیمیا، ل: لیمیا، ه: هیمیا، س: سیمیا، ر: ریمیا.
(12) علامه شیخ مرتضی انصاری (ملقب به شیخ اعظم) اقسام دیگری از سحر را بر میشمارد که در این مقاله فهرستوار به نام آنها اشاره میکنیم (گرچه بعضی از آنها با آنچه گذشت تداخل دارد، که در بین پرانتز میآوریم): الف ـ سحر کلدانیین (هیمیا)؛ ب ـ سحر یاران تخیل و صاحبان نفسهای پرقدرت (سیمیا)؛ ج ـ سحر با کمک ارواح زمینی، گرچه عدهای آن را انکار میکنند؛ د ـ تخیّلات؛ ه ـ کمک از ویژگیهای داروها (کیمیا)؛ وـ النمیمه: با گرفتن مطالب از افراد سخن چین و پیشگویی بعضی مطالب شخص مسحور را متأثر میکند؛ ز ـ شعبده: حرکتهای سریع در انتقال و جابجایی اشیاء، به طوری که بیننده آن را حس نکند. (مکاسب، چاپ حجری، ص 4ـ33)
(13) مجموعه کتابهای کلامی همانند کشف المراد فی شرح التجرید، ص 377 و محاضرات فی الالهیات، جعفر سبحانی، ص 378
(14) چنانچه بدون ادعا انجام گیرد، همانند فراهم آمدن رزق و روزی حضرت مریم (س)، آن را کرامت مینامند.
(15) محاضرات فی الالهیات، جعفر سبحانی، ص 375 به نقل از شرح التجرید، ص 465
(16) اعراف/ 108 ـ 107؛ فَأَلْقى عَصاهُ فَإِذا هِیَ ثُعْبانٌ مُبِینٌ * وَ نَزَعَ یَدَهُ فَإِذا هِیَ بَیْضاءُ لِلنَّاظِرِینَ.
(17) اعراف/ 68؛ فَأَوْحَیْنا إِلى مُوسى أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ…
(18) آل عمران/ 49؛ وَ أُبْرِئُ الأَْكْمَهَ وَ الأَْبْرَصَ وَ أُحْیِ الْمَوْتى بِإِذْنِ اللَّهِ.
(19) القمر/ 1
(20) بقره/ 23
(21) بقره/ 145
(22) دائرة المعارف الاسلامیة، ج 11، ص 304، و هذا یصدق تماما علی جماهیر المسلمین… ذلک ان الاسلام مذهب یقول صراحه بالخوارق. و هویری ان ثمه عالمنا المادی عالم الحواس و عالما آخر وراءه، و هو عالم الارواح. یمکننا ان نتصل بالعالم الاخیر من طریق السحر او الدین؛ کتاب فوق به چهار زبان (فرانسه، آلمانی، انگلیسی و عربی) در دهها هزار نسخه به چاپ رسیده است.
(23) یونس/ 81
(24) یونس/ 77
(25) طه/ 69 ـ 70
(26) بقره/ 102
(27) المیزان، ج 1، ص 231
(28) نمل/ 15ـ16
(29) مورخین مسلمان آصف بن برخیا را مردی حکیم و دانشمند میدانند که سلیمان (ع) او را وزیر خویش قرار داد ـ در کتابهای بنی اسرائیل آصف بن برخیا را یکی از موسیقیدانان زمان داود پیامبر (ع) میدانند که از زمان سلیمان به وزارت منصوب گردید. التحریر التنویر، ابن آشور، ج 1، ص 610
(30) المیزان، ج 1، ص 5 ـ 234 ؛ مجمع البیان؛ ج 1، ص 170
(31) المیزان، ج 1، ص 235 ؛ عیون اخبار الرضا (ع)، ج 1، ص 27؛ وسائل شیعه، ج 17، ص 147
(32) منوّم ـ به کسر واو مشدد ـ : اسم فاعل؛ کسی که با عملیات خواببندی خود، شخص دیگری را به خواب میبرد. منوّم ـ به فتح واو مشدد ـ : اسم مفعول؛ کسی که عملیات خواببندی بر او اثر گذاشته و به خواب رفته باشد.
(33) دائرة المعارف القرن العشرین، محمد فرید وجدی، ج 10، ص 420 ـ 410
(34) اینگونه کارها در قدیم انجام می شده و چنانچه احساس خطر می کردند با نشادر شخص را با سرعت از خواب بیدار می کردند.این ماده اگر در جای مناسب استخدام نمی شد مرگ شخص صد در صد بود.
(35) فرهنگ دهخدا؛ واژههای خواببندی، تله پاتی، مانیتیسم.