سفرنامه کربلا (بخش دوم)
9 فوریه 2008
فرهنگ کوثر – شماره چهل و چهار
پنج شنبه 14 / 11 / 1378
نزديك به 26 اتوبوس ساعت 9 صبح در قسمت خروجى بغداد به طرف نجف اشرف منتظر حركت بودند. فاصله بغداد تا نجف اشرف 160 كيلومتر است. در كنار اتوبوس ها با اين كه مإمورين امنيتى عراق ايستاده بودند، وقتى يكى از زائران جعبه شيرينى را از پنجره به افراد فقير داد، نزديك به 150 نفر هجوم آوردند كه اين صحنه سبب شد همگى بر آن فقر و بيچارگى كه امروز دامن گير ملت عراق گرديده است، اشك بريزند و بر رژيم حاكم و سياست ننگينش نفرين فرستند. هركسى سعى مى كرد به آن زنان و مردان و بچه هاى مستمند به نحوى كمك كند و براى رهايى ملت عراق از آن سياه بختى و بيچارگى دعا نمايند. بعد از ساعتى، همه اتوبوس ها به سمت نجف اشرف، كعبه آمال همه موحدان عالم، حركت كردند.
نجف اشرف، حرم اميرمومنان، على بن ابى طالب(ع)
عظمت حرم مولاى متقيان، زائران را متحير و مضطرب نموده بود. به راستى باورشان نمى شد كه خدا چنين توفيقى را به آنان داده باشد.
حرم مطهر اميرمؤمنان(ع) داراى گنبد طلايى بزرگ و صحنى وسيع است. ساختمان حرم از ناحيه غرب به ديوار صحن چسبيده و از سه طرف ديگر باز است.
در سمت شرقى آن، ايوان باصفا و روح بخشى است كه در قرن 12 ه .ق به دستور نادرشاه افشار ساخته شد و با خشت هاى طلا تزيين گرديد. بزرگ ترين درب ورودى حرم، در اين ايوان نصب شده است. در بالاى اين درب ورودى بر روى آئينه هاى زيبا (1) نوشته شده است:
«على مع الحق و الحق مع على يدور معه حيثما دار.» و «على حبه جنه، قسيم النار و الجنه، وصى المصطفى حقا، امام الناس و الجنه»
صحن مطهر حرم على بن ابى طالب(ع) كه از يادگارهاى معمارى دوران صفوى است، داراى 4 درب ورودى بزرگ است:
1 ـ باب الذهب (درب شرقى حرم مطهر).
2 ـ باب الطوسى (درب شمالى حرم مطهر).
3 ـ باب القبله (درب جنوبى حرم مطهر).
4 ـ باب السلطانى (درب غربى حرم مطهر).
ساعت 4 بعد از ظهر از باب السلطانى به صورت دسته جمعى به طرف داخل صحن با صفاى حرم حضرت على(ع) حركت كرديم. باخضوع و تواضعى وصف ناپذير درب حرم را بوسيديم و صورت برآستان ورودى صحن مبارك گذاشتيم و با جملاتى كه از عمق جانمان برمى خواست، با آن حضرت سخن گفتيم. آرام آرام به ايوان با صفاى اميرمومنان(ع) رسيديم. همگى در برابر حرمش به زمين افتادند و سجده شكر به جاى آوردند. (2)
زمزمه زائران عاشق چنان فضاى ملكوتى را به وجد آورده بود كه هرپاك ضمير فرهيخته اى را به خود جذب مى كرد. زائران زمزمه مى نمودند:
منم منم گداى تو
گداى بى نواى تو
على على، على جان (2بار)
تو اولم تو آخرم، تو هاديم تو رهبرم
تو داد خواه محشرم، رضاى حق، رضاى تو
على على، على جان (2بار)
ولى كبريا توئى، وصى مصطفى توئى
سوره هل إتى توئى، منم منم گداى تو
على على، على جان (2بار)
روى نياز من توئى، سوز و گداز من توئى
كعبه راز من توئى، حيات من بقاى تو
على على، على جان (2بار)
بهر يتيم و بى نوا، بهر فقير و مبتلى
تو مونسى تو رهنما، بيا شوم فداى تو
على على، على جان (2بار)
غلام روسياه منم، فقير و بى نوا منم
عاشق كربلا منم، بميرم از براى تو
على على، على جان (2بار)
تا نزديك اذان مغرب مشغول زيارت و دعا براى خود و جميع ملتمسين دعا بوديم. به هنگام اذان در زير بارگاه ملكوتى مولى الموحدين، اميرالمومنين(ع) شعار توحيد و نبوت و امامت بر در و ديوار حرم نقش بست و همگى، به همراه ديگر زائران همچون كبوتران مشغول چيدن در و ياقوت هاى معنوى از آن بهشت برين شديم. نماز مغرب و عشاء خوانده شد.
شب جمعه به ياد ماندنى و شگفت انگيزى بود. ساعت 30 / 9 شب همه در اطراف ضريح منور امام المتقين، على بن ابى طالب(ع) گرد آمدند و همگى با روح و معنويتى وصف ناپذير، متواضعانه مرقد نورانى آن عروه الوثقاى الهى را همانند نگين انگشتر در ميان گرفتند و با زبان امير بيان، كميل وار به مناجات پرداختند.
دعاى كميل زيباترين مناجات مخلوق با خالق است، آن هم در بقعه اى كه آرزوى همه انبيإ و اوصيإ و بندگان صالح خداست و در شبى كه درب هاى رحمت الهى تا بامداد باز است.
دعا با شور و نواى وصف ناپذيرى آغاز شد. فرشتگان پروانه وار بر روى ضريح مى چرخيدند و دعاها را به سوى عرش الهى هدايت مى كردند. هرچه به پايان دعا نزديك تر مى شد، عشق و شور زائران تبلور بيش ترى پيدا مى كرد. در بخش هاى پايانى دعا احساس مى شد پرده هاى حجاب برداشته شده و آيه (وابتغوا اليه الوسيله) (3) كه بالاترين مصداقش، اميرمومنان(ع) است، كارش را انجام داده و زائران عارف را به خالق كريمشان نزديك نموده است.
صندوقى از خاتم در داخل ضريح برروى. قرار دارد.اين صندوق كه از دوره قاجاريه ـ از زمان شاه سلطان اسماعيل صفوى ـ به يادگار مانده است، از نفائس جهان، به شمار مى رود. توسط هنرمندان هندى و چينى در سال 1345 ه .ق / 1304 ه .ش به همت شيعيان آن منطقه ساخته شده و سپس به نجف اشرف انتقال يافته و بر روى آن صندوق و مرقد قرار گرفته است.
مرقد مبارك اميرمومنان(ع) جايگاهى پاك و مقدس است. آدم ابوالبشر و نوح پيامبرـ على نبينا و آله و عليهما السلام ـ در آن مكان دفن گرديده اند.
على بن ابى طالب(ع) در ساعت هاى آخر عمرمباركش به فرزند بزرگ خود، حسن بن على(ع) فرمود: چون از دنيا رفتم، مرا غسل ده و كفن كن و با حنوطى كه از جدت، پيامبر خدا(ص) باقى مانده و جبرئيل آن را از كافور بهشتى آورده است، حنوط نما. سپس جنازه مرا بر روى تختى گذاريد. جلو تخت را رها كنيد و عقب آن را بگيريد. به هرسو كه آن تابوت حركت كرد، شما به همراه آن برويد. هركجا فرود آمد، جنازه را بر زمين بگذاريد و بر من نماز به جا آوريد. بعد تابوت را برداريد و زير آن را حفر كنيد. قبركنده و آماده اى خواهيد يافت كه پدرم، نوح پيامبر آن را آماده كرده است.
محمدبن حنفيه مى گويد: در آن نيمه شب، بعد از آن كه مقدار كمى گود كرديم، قبر ساخته و لحد پرداخته اى ظاهر گرديد و تخت سنگى بود كه به خط سريانى بر روى آن نوشته شده بود:
«هذا قبر حفره نوح لعلى بن ابى طالب وصى محمد(ص) قبل الطوفان بسبعماه سنه»; اين آرامگاهى است كه نوح پيامبر براى على بن ابى طالب(ع) وصى و جانشين محمد(ص) آن را 700 سال پيش از طوفان آماده نموده است. (4)
حضرت مهدى(ع) به هنگام زيارت جدش، اميرمومنان(ع) فرمود: «السلام عليك و على ضجيعيك آدم و نوح و رحمه الله و بركاته»؛ درود بر تو (اى اميرمومنان) و بر دو پيامبر، آدم و نوح(عليهما السلام) كه در آرامگاه تو آرميده اند. رحمت و بركات الهى بر شما گوارا باد! (5)
امام صادق(ع) در باره زيارت جدش، اميرمومنان(ع) به محمدبن مسلم فرمود: براى زيارت جدم، اميرمومنان غسل كن و نظيف ترين لباس هاى خويش را بپوش و خود را خوشبو نما و با آرامش و توجه از باب السلام داخل شو و 30 مرتبه تكبير گو و رو به قبله بايست و با مولاى خود سخن بگو. (6)
بعد از زيارت، 6 ركعت نماز مى خوانى، دو ركعت اول را به اميرمومنان، على بن ابى طالب(ع) و دو ركعت دوم را به حضرت آدم(ع) و دو ركعت آخر را به نوح پيامبر(ع) هديه مى نمايى. (7)
وادى السلام
صبح جمعه به سوى «وادى السلام» رفتيم. جايگاهى كه بسيارى از پيامبران، صالحان، دانشمندان و شخصيت هاى برجسته اسلامى در آن مدفونند و يا روزها و شب ها را در آن جا بيتوته نموده اند.
در روايات اسلامى آمده است: وادىالسلام جايگاهى است كه ارواح انسان هاى با ايمان بعد ازمرگ در آن جا به سر مى برند، تا قيامت برپا شود. بعد از آن جا به بهشت برين حضرت حق داخل مى گردند.
همچنين در آن جا آرامگاه حضرت صالح و حضرت هود (عليهما السلام)، مقام امام زين العابدين و امام عصر(عليهما السلام) و آرامگاه كميل بن زياد نخعى ـ رحمه الله ـ و ميثم تمار ـ رحمه الله ـ و مسجد حنانه ـ كه سرامام حسين(ع) در آن جا قرار داشت.ـ قرار دارد، كه توفيق زيارت آن ها را پيدا نموديم. بعد از ظهر عازم كوفه شديم.
خانه امام على بن ابى طالب(ع)
خانه امام اميرالمومنين(ع) را زيارت كرديم، منزل اميرى كه بر عراق، حجاز، بحرين، شامات (سوريه، فلسطين اشغالى و اردن) و ايران آن روز حكومت مى كرد. خانه داراى دو اتاق و يك سالن پذيرايى كوچك است. در كنار اين سالن، چاه آبى است كه الان هم داراى آب است و زوار جهت تبرك از آن مى نوشند و مقدار كمى هم همراه مى برند.
آنچه دل زائران عارف و عاشق على بن ابى طالب(ع) را به درد مىآورد و مى لرزاند، همان سالن پذيرايى كوچك است كه بدن مبارك اميرالمومنان(ع) را بعد از شهادت، در آن جا غسل دادند و كفن كردند و فرزندانش; حسن و حسين و زينب و ام كلثوم و عباس و عون و جعفر(عليهم السلام) و ديگر نزديكانش نظاره گر بودند. اين سالن كوچك به نام «مغتسل على بن ابى طالب(ع)» معروف است.
مسجد كوفه
مسجد كوفه از مشهورترين و با سابقه ترين مساجد اسلامى است كه 116 متر طول و 110 متر عرض دارد. اين مسجد در سال 17 ه’ .ق همزمان با شهر كوفه تإسيس شد و صحن وسيع و بزرگ و بدون سقفى دارد كه نزديك به 40 هزار نفر را درخود جاى مى دهد. درون صحن و غرفه هاى اطراف آن، جايگاه هاى مقدسى قرار دارد كه زائران در آن اماكن، دو ركعت نماز تحيت و دعاهاى مخصوص مى خوانند.
شايد يكى از مهم ترين محراب هاى هفتگانه (8) مسجد كوفه، محراب اميرمومنان(ع) است كه در آن جا، حضرت على(ع) در حالت نماز توسط عبدالرحمن بن ملجم مرادى (لعنه الله عليه) به شهادت رسيد.
دكة القضاء
سكويى است در قسمت شمال شرقى مسجد، كه اميرمومنان(ع) در آن مكان، قضاوت مى نمود و دعاوى مسلمانان را حل مى كرد. ستون كوتاهى در آن جا قرار داشت كه بر روى آن نوشته شده بود: (ان الله يإمر بالعدل و الاحسان) (9)
«بيت الطشت»: (10) در اين مكان يكى از معجزات امام المتقين(ع) تحقق پيدا كرده است.
بعد از پايان اعمال مسجد كوفه، به سمت جنوب شرقى آن كه راهرو كوتاهى بود، رفتيم. ناگاه در سمت راست، حرم با صفاى مسلم بن عقيل(ع) راديديم. جهت زيارت داخل شديم. ضريح زيبا و با عظمتى داشت و در كنار آن چندين رواق و شبستان ديده مى شد. درسمت جنوبى حرم، آرامگاه «مختار بن إبى عبيده ثقفى» است، سردارى كه انتقام خون شهداى كربلا را از قاتلان سفاك آنان گرفت و همگى را به جهنم فرستاد و بر قلب سوخته و مجروح امام زين العابدين(ع) و ديگر خاندان اهل بيت(عليهم السلام) مرهمى نهاد.
در مقابل حرم مسلم، آرامگاه «هانى بن عروه»، همرزم و ميزبان باوفاى آن بزرگوار قرار دارد.
شنبه 16 / 11 / 1378 ه .ش
قبل از اذان صبح، به سوى حرم مولاى متقيان حركت كرديم. اين دفعه از باب الطوسى كه در سمت شمال قرار دارد، داخل حرم شديم. پس از اذن دخول، نافله شب خوانديم، نماز صبح را به جماعت برگزار نموديم.
در آن بقعه مباركه يكى ـ دو بار «زيارت امين الله» خوانديم. احساس مى شد شإن نزول واقعى آن زيارت مستند همان جا است. آن روز توفيق «زيارت جامعه» را پيدا كرديم; زيارتى كه جمله جمله آن معرفى جايگاه و مقام سيدالاوصياء، على بن ابى طالب(ع) و ديگر ائمه معصومين(عليهم السلام) است.
آرام آرام ساعت هجران نزديك شد. با خواندن زيارت وداع، با قلبى پردرد و دلى اميدوار ازحرم و ايوان با صفايش جدا شديم و از نجف خارج گشتيم.
مسجد سهله
هنگام خروج از نجف و كوفه، به «مسجد سهله» مشرف شديم. اين مسجد داراى بركات فراوانى است. در روايات آمده است: حضرت حجت ـ سلام الله عليه ـ با اهل و عيال به آن مسجد مىآيد و آن جا را منزل خويش قرار مى دهد. (11)
امام باقر(ع) فرمود: حضرت قائم(ع) هميشه به اين مسجد رفت و آمد خواهد كرد. (12)
مسجد سهله داراى مقام ها و مكان هاى متعددى است كه در آن ها، دو ركعت نماز مى گزارند و دعاهاى وارده را قرائت مى كنند. آن ها عبارتند از:
الف ـ مقام ادريس(ع). ب ـ مقام خضر(ع). ج ـ مقام ابراهيم(ع). دـ مقام زين العابدين(ع). ه ـ مقام حضرت مهدى(ع).
آقاى دهقانى زاده (13) با صداى زيباى خودشان، آيات مربوط به حضرت مهدى(ع) را قرائت كردند كه بر روح و روان اشخاص داخل مسجد اثر بسيار مثبتى گذاشت. زائران ايرانى و غير ايرانى، همگى اشك ريختند و فرياد «يابن الحسن و يا مهدى» آنان بر فضاى ملكوتى مسجد نقش بست.
16 / 11 / 1378 ه .ش.
نزديكى ظهر به طرف «نينوا» و سرزمين كربلا حركت كرديم. عشق و سوزى كه از ساليان سال در دل زائران و عاشقان حسينى بود، شعله ور گرديد. ديدار نجف اشرف، كاظمين شريفين و سامرإ عسكريين عطش بيش ترى را جهت زيارت سالار شهيدان و ياران باوفايش ايجاد كرد و تب و تاب محبت و ولايت اهل بيت(عليهم السلام) به جسم و جان نشاط بخشيد. زمزمه، عزادارى، زيارت عاشورا، فريادهاى «يا اباعبدالله انى سلم لمن سالمكم و حرب لمن حاربكم…» به همراه اشك و ناله، همگى تبلور عشق بود، عشقى كه شعله هاى سوزنده اش كاخ هاى ظلم و استبداد را درهم كوبيد و نابود كرد.
كربلا، مدينة الشهداى اسلام
فاصله نجف اشرف تا شهر كربلاى معلا 120 كيلومتر است. جهت رسيدن به كعبه عشاق لحظه شمارى مى شد. ساعت 30 / 1 بعد از ظهر بود كه در و ديوارهاى شهر غم زده و مصيبت بار مدينه الشهداى اسلام، كربلا معلا را زيارت كرديم. هرچه به گنبد و صحن و سرايش نزديك تر مى شديم، افراد حال خوش ترى پيدا مى كردند.
آن گاه كه گنبد ملكوتى اباعبدالله(ع) را به همراه پرچم خون رنگش مشاهده نموديم، تإثير شگفت انگيزى در همگان پيدا شد كه نمى توان آن را، توصيف كرد. همين قدر مى توان گفت:
اين حسين كيست كه عالم همه ديوانه اوست
اين چه شمعى است كه جان ها همه پروانه اوست
اين چه جامى است كه دلها همه مستانه اوست
من ندانم كه چه سرى است كه در خانه اوست
اتوبوس ها در اطراف حرم امام حسين(ع) و اباالفضل العباس(عليهما السلام) به نشانه عشق و طواف كعبه دل ها، سه بار دور زدند. بعد جهت آمادگى بيش تر و تجديد وضو به هتلى كه در نزديكى اين دو حرم بود، روانه شديم. ساعت 4 بعد از ظهر غسل زيارت نموده، با گام هاى كوچك به محل قطع شدن دست راست و سپس به محل قطع شدن دست چپ اباالفضل العباس(ع) رفتيم.
در تاريخ آمده است: زيد بن ورقإ ـ لعنه الله عليه ـ كسى بود كه كمين كرد و با شمشير ضربه ناجوانمردانه اى زد و دست راست آن حضرت را قطع كرد. عباس بن على(عليهما السلام) در حالى كه شمشير را به دست چپ گرفته بود، مبارزه كرد و چنين رجز مى خواند:
والله ان قطعتم يمينى
انى احامى إبدا عن دينى
و عن امام صادق اليقينى
نجل النبى الطاهر الامين
سوگند به خدا! اگر شما دست راست مرا قطع كرديد، من هرگز از حمايت دين خويش دست بر نمى دارم. من پيشواى راستگوى خود را حمايت مى كنم، امامى كه نواده پيامبر پاك و امين اين امت است. (14)
حكيم بن الطفيل ـ لعنة الله عليه ـ بعد از مدت كوتاهى، ضربه اى بر دست چپ آن حضرت زد و دست مبارك آن حضرت را قطع كرد. آن بزرگوار به هنگام قطع شدن دست چپ، چنين رجز خواند:
يا نفس لاتخشى من الكفار
و ابشرى برحمة الجبار
مع النبى السيد المختار
قد قطعوا ببغيهم يسارى
فأصلهم يا رب حر النار
اى نفس! از كافران مترس! بشارت باد تو را به رحمت خداوند جبار به پيامبرى كه سرور و منتخب است. همانان با جنايت خود دست چپ مرا قطع كردند. بار خدايا! گرمى آتش جهنمت را به آن ها برسان! (15)
نگاهى به معركه جانبازى اباالفضل(ع)
با همه تغييرات جغرافيايى كه درطول ساليان دراز به وجود آمده، امروز نماى بخشى از صحنه پيكار چنين است:
فاصله نهر علقمه تا محل قطع شدن دست راست ابوالفضل العباس(ع) نزديك به 500 متر است و از آن جا تا محل قطع شدن دست چپ نزديك به 100 متر مى باشد و از آن جا تا مقتل و محل شهادت آن علمدار بزرگ، نزديك به 130 متر است. در مجموع، فاصله آن تا حرم امام حسين(ع) 400 متر مى باشد. حال با نگاهى به وضعيت ميدان نبرد، دو نكته اساسى به دست می آيد:
1 ـ وسعت ميدان نبرد با توجه به كمى ياران سالار شهيدان. (توضيحش خواهد آمد.)
2 ـ دلاورى، شجاعت، ايثار، از خودگذشتگى و قدرت جسمى و روحى علمدار كربلا كه در برابر آن همه دشمن ايستاد، خود را معرفى كرد، با شهامت رجز خواند، اهداف والايش را مطرح نمود و پس از پيكار و مبارزه اى سخت، با صدها جراحت بر بدن و دست هاى قطع شده و فرق شكافته، آخرين جمله خود را خطاب به مولايش، اباعبدالله الحسين(ع) چنين گفت: «ادركنى» ؛ مرا درياب! امام حسين(ع) خود را به بالين او رساند. عباس(ع) گفت: «عليك منى السلام اباعبدالله(ع)»; درود من برتوباد! اى ابا عبدالله! درآن وقت سالار شهيدان بر سر علمدار و برادر خويش ايستاد و جمله اى از عمق جانش فرمود:
«الان انكسر ظهرى و قلت حيلتى»; الان كمرم شكست و چاره انديشى و اميدم از بين رفت. (16)
زين العابدين(ع) درباره عمويش، ابوالفضل العباس ـ عليه آلاف التحيه والثناء ـ فرمود: «رحم الله العباس فلقد آثر و إبلى و فدى إخاه بنفسه حتى قطعت يداه فإبدله (فابدل) الله بهما جناحين يطير بهما مع الملائكه فى الجنه كما جعل لجعفرالطيار بن ابى طالب(ع) و إن للعباس عندالله ـ تبارك و تعالى ـ منزله يغبطه بها جميع الشهدإ يوم القيامه.» (17) ; رحمت و بركات خداوند بر عمويم، عباس ابن على(ع) كه كارى جاودانه و آزمايشى بزرگ انجام داد و جان فشانى كرد و خود را فداى برادر خويش نمود، تا اين كه دو دستش قطع گرديد. خداوند درعوض آن ها، به او دو بال عنايت كرد كه به وسيله آن ها به همراه فرشتگان در بهشت پرواز نمايد، همان طور كه به جعفر طيار، فرزند ابى طالب نيز دو بال عنايت كرد. همانا عباس ابن على(ع) در نزد پروردگار جايگاه بلند و والايى دارد، به گونه اى كه همه شهيدان در روز قيامت برآن، رشك خواهند برد.
حرم حضرت اباالفضل(ع)
به خاطر نزديكى حرم علمدار كربلا، «اباالفضل(ع)» به طرف صحن مبارك او حركت كرديم و از «باب الفرات» داخل شديم. با زمزمه از داخل صحن به سوى حرم شريفش راه افتاديم. در جلو «باب القبله» ايستاديم و اذن دخول خوانديم. سپس وارد حرم شديم. ضريح (18) «اباالفضل العباس(ع)» از هيبت و عظمت بسيار والايى برخوردار است.
جوانمردى و فتوت وى درصحنه نبرد و تواضع او در برابر امام زمانش سبب شد كه امروز كم تر كسى باشد كه داخل حرم شود و ابهت و آن بزرگى را نبيند. بالاى سرمبارك ايستاده بوديم كه فقرات زيباى زيارت را بعضى تلاوت مى كردند.
«السلام عليك ايها العبد الصالح… السلام عليك يا اباالفضل العباس بن اميرالمومنين… إشهد لقد نصحت لله و لرسوله ولاخيك فنعم الاخ المواسى فلعن الله امة قتلتك و لعن الله امة ظلمتك و لعن الله امة استحلت منك المحارم و انتهكت حرمة الاسلام فنعم الصابرالمجاهد المحامى الناصر و الاخ الدافع عن اخيه المجيب الى طاعة ربه الراغب فيما زهد فيه غيره من الثواب الجزيل و الثناء الجميل و الحقك الله بدرجة آبائك فى جنات النعيم. اللهم… اجعلنى ممن ينقلب من زيارة مشاهد احبائك مفلحا منجحا قد استوجب غفران الذنوب و ستر العيوب و كشف الكروب انك اهل التقوى و اهل المغفرة.»
درود بر تو اى بنده شايسته خدا! درود بر تو اى اباالفضل العباس فرزند اميرمومنان!… گواهى مى دهم براين كه تو خير خواه درراه خدا و پيامبرش و نيز برادرت بودى، برادرى كه بهترين ياورش در سختى ها بودى. پس نفرين خدا بر گروهى كه تو را كشتند و نفرين بر آنانى كه بر شما ستم كردند و نفرين و لعن خدا بر آنانى كه نواميس شما را بر خود حلال دانستند و حدود و ارزش هاى والاى اسلامى را از بين بردند. تو چه نيكو بردبار، مجاهد، حمايت كننده ياور و برادرى كه به حق از برادرت دفاع كردى، آن برادر و امام زمانى كه تمام انگيزه اش اطاعت و پيروى از پروردگار خويش بود. برادر تو بيش ترين علاقه را به چيزى داشت كه همه از آن روى گردان بودند و آن، رضوان و خشنودى خداوند بود، چيزى كه ثوابى و اجرى افزون داشت و ستايش زيبا در پى داشت. خداوند تو را به درجه پدرانت در بهشت پرنعمت ملحق گرداند… پروردگارا! قرار بده مرا از زائران اوليايت، زيارتى كه سبب دگرگونى روح شود و رستگارى و پيروزى را در پى داشته باشد و آن زيارت موجب آمرزش گناهان و پوشاندن زشتى ها و بر طرف شدن سختى ها گردد. بارخدايا! تو سزاوار اعطاى تقوا و آمرزشى! (19)
سپس دو ركعت نماز خوانديم و به آن بنده شايسته ومجاهد نستوه جانباز و شهيد نينوا هديه كرديم.
پى نوشتها:
1 ـ آيينه كارى داخل حرم و رواق هاى اطراف و تزيين داخلى آن توسط هنرمندان ايرانى انجام گرفته است.
2 ـ در سمت راست و چپ آن، علماى بزرگى مانند: علامه حلى، مقدس اردبيلى، شيخ مرتضى انصارى، سيدابوالحسن اصفهانى، سيد مصطفى خمينى و… مدفون گرديده اند.
3 ـ سوره مائده، آيه 35.
4 ـ بحارالانوار، ج 42، ص 234، ح 44، ب 127.
5 ـ همان، ج 53، ص 271.
6 ـ زيارت نامه در آخر سفرنامه به صورت مفصل آمده است.
7 ـ بحارالانوار، ج 100، ص 373، ح 9، ب 5.
8 ـ محراب هاى هفتگانه عبارتند از: أـ محراب اميرمومنان(ع). ب ـ محراب امام زين العابدين(ع). ج ـ محراب امام صادق(ع). د ـ دكه المعراج. ه ـ مقام جبرئيل(ع)، و ـ مقام نوح(ع). ز ـ مقام ابراهيم(ع); محل توبه آدم(ع).
نيز مستحب است در «دكة القضاء» و «بيت الطشت» دو ركعت نماز گزارده و دعاهاى مستحبه وارده خوانده شود.
9 ـ سوره نحل، آيه 90.
10 ـ اين جايگاه مربوط به دخترى است كه در ميان آب نشسته و زالويى به رحم او داخل شده بود و در اثر مكيدن خون، بزرگ شده و شكم دختر بزرگ شده بود. برادران آن دختر بدگمان شده بودند و تصميم به قتل او گرفتند. او را نزد اميرمؤمنان، على بن ابى طالب(ع) آوردند. حضرت دستور داد در گوشه مسجد پرده كشيدند و به قابله اى دستور داد او را بررسى كند. قابله گفت: اين دختر حامله است و فرزند در رحم دارد. حضرت على(ع) دستور داد طشتى پرلجن آوردند و دختر را روى آن طشت نشاندند. زالو چون بوى لجن به مشامش رسيد، از رحم دختر خارج شد و معلوم شد آن اتهام، بى اساس و دختر بى گناه است.
11 و 12 ـ بحارالانوار، ج 52، ص 376.
13 ـ قارى ممتاز مسابقات قرآن نيروهاى مسلح كشورهاى اسلامى.
14 و 15 ـ مقتل الحسين(ع)، مقرم، ص 337 و بحارالانوار، ج 45، ص 40 و 41، ب 37.
16 ـ كربلا، سعيد العسيلى، ص 513 و مقتل مقرم، ص 269.
17 ـ بحارالانوار، ج 22، ص 274 و ج 44، ص 298، ح 4.
18 ـ اين ضريح باحمايت آيت الله العظمى حكيم در سال 1385 ه .ق ساخته شد و هزينه آن را بعضى از افراد نيكوكار ايرانى پرداختند. به گفته سيد بدرالدين آل ضياء، توليت حرم حضرت اباالفضل العباس(ع)، هزينه ساخت ضريح 250 هزار دينار عراقى بود كه در ساخت آن، 400 هزار مثقال نقره (قريب به 2000 كيلوگرم) و 800 مثقال طلا (نزديك به 40 كيلوگرم) به كار رفت و ساخت آن 3 سال به طول انجاميد.
منبت كارى و ساخت ضريح در ماه رمضان سال 1385 ه .ق به پايان رسيد و در روز پنج شنبه 15 رمضان آن سال در مراسمى، توسط آيت الله سيد محسن حكيم ـ رضوان الله تعالى عليه ـ پرده بردارى شد. (كربلا و حرم هاى مطهر، سلمان هادى آل طعمه، ترجمه حسين صابرى، ص 280.)
19 ـ بحارالانوار، ج 101، ح 33 و مفاتيح الجنان، زيارت ابوالفضل العباس(ع).
سؤال: چرا مضجع و آرامگاه اباالفضل العباس(ع) از ديگر شهداى كربلا جداست و حدود 400 متر فاصله دارد و قبيله بنى اسد به همراه امام زين العابدين(ع) او را در همان مكان دفن كردند و به ديگر شهدا همانند على اكبر و عون و… ملحق ننمودند؟
پاسخ: در معركه كربلا هريك از جان بركفان عاشورايى كه به شهادت مى رسيدند، اباعبدالله الحسين(ع) آن اجساد طاهره را خود به تنهايى و يا با ديگر افراد باقى مانده به نزديكى خيمه ها مى رساند و بعد هم قبيله بنى اسد آنان را در مكان واحدى در نزديكى مقتل و محل شهادت سالار شهيدان حسين بن على(ع)دفن كردند. لكن رها نمودن جسد مبارك اباالفضل العباس(ع) از سوى امام حسين(ع) دركنار نهر علقمه و محل شهادت و بعد هم دفن ننمودن آن توسط قبيله بنى اسد و امام زين العابدين(ع) به همراه ديگر شهدا، از جمله معجزات و شگفتى هايى بود كه گذشت زمان آن را روشن ساخت. زيرا خداوند منان مى خواست تا آن علمدار وفادار كه هستى خود را فداى امام زمان خويش نمود، داراى گنبد و قبه اى مستقل گردد و مردم از اطراف جهان در زير آن قبه و آن ضريح گرد آيند و خواسته هاى خويش را مطرح كنند و آن «باب الحوائج» همچون ديگر معصومان پاك ـ عليهم السلام ـ حلقه اتصال حق تعالى گردد و معجزات و كراماتى فراوان نشان دهد تا شأن و منزلت وى در اين جهان افزون شود؛ همان طورى كه در آخرت چنين خواهد بود.
بالاتر اين كه در كنار آرامگاه آن سقاى تشنه لب، چشمه آب زلالى از نهر علقمه ظاهر شده كه بسيارى از افراد با آشاميدن از آن شفا گرفته واز امراض صعب العلاج رها گشته اند.
اين امتياز و صدها برترى ديگر، گوشه اى از آن خواسته ثارالله است كه با رها كردن جسم پاره پاره علمدارش، رمز و راز آن را حق تعالى در طول ساليان دراز روشن ساخت.